همشهری آنلاین؛ حوادث: چند ماه قبل زوج جوانی که از خرید به خانه خود واقع در جنوب شرق پایتخت برمی گشتند، وقتی به مقابل در ساختمان رسیدند، با ۳ مرد جوان مواجه شدند که لباس پلیس به تن داشتند. کمی آنطرف تر، راننده خودروی پژویی، پشت فرمان نشسته و ماشینش چراغ گردان داشت. در همان لحظه، مردانی که لباس نیروی انتظامی به تن داشتند، برگه ای به زوج جوان نشان دادند و گفتند حکم بازرسی خانه را دارند. آنها مدعی بودند که ماموران پلیس آگاهی تهران هستند و به آنها گزارش شده که با سارقان همکاری دارند و در خانه شان، اموال مسروقه نگهداری می کنند.
گروگانگیری
مردان تبهکار به قدری نقش پلیس را خوب بازی کردند که زوج جوان کوچکترین شکی به آنها نکردند و به گمان اینکه مامور هستند برای اثبات بی گناهی شان، اجازه ورود به آنها را دادند. مردان پلیس نما اما پس از ورود به خانه، اسلحه ای به سمت زوج جوان نشانه گرفتند و با تهدید از آنها خواستند تا جای پول و طلاهایشان را نشانشان بدهند. سپس با طناب دست و پایشان را بستند و چسبی به دهانشان زدند. مردان مامور نما، زوج جوان را در یکی از اتاق ها حبس کردند و پس از سرقت پول، طلا و دلارهای آنها، گریختند. دقایقی بعد زن و شوهر جوان که مطمئن شدند سارقان گروگانگیر، متواری شده اند، به سختی دست و پایشان را باز کرده و با پلیس تماس گرفتند تا ماجرای این سرقت میلیاردی و گروگانگیری مسلحانه را گزارش کنند.
مجرمان سابقه دار
پس از ورود پلیس به ماجرای این سرقت، تحقیقات آغاز و مشخص شد که خودروی پژوی مامورنماها، سرقتی بوده است. در گام بعدی تصاویر متهمان به دست آمد و مشخص شد که آنها از مجرمان سابقه دار هستند که بارها به جرم سرقت دستگیر و زندانی شده اند.
اگرچه هویت متهمان مشخص بود، اما بررسی ها نشان می داد که سارقان اهل پایتخت نیستند و معمولا صبح ها برای سرقت راهی تهران شده و پس از اجرای نقشه سرقت هایشان، شبانه از تهران رفته و محل مشخصی ندارند. هرچه تحقیقات ادامه می یافت، تعداد شاکیان این پرونده نیز بیشتر می شد.
خاطره گویی در جشن تولد
تحقیقات به صورت گسترده برای شناسایی اعضای این باند مخوف ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل پسری جوان با پلیس کرج تماس گرفت و مدعی شد که مردی به نام شاهین در یک مهمانی اسرار باند سرقت را فاش کرده است.
او توضیح داد: در جشن تولد یکی از دوستانم شرکت کرده بودم که جوانی به نام شاهین پس از مصرف مشروبات الکلی شروع به خاطرهگویی کرد. او مدعی شد که یک تبهکار حرفه ای و تخصصش گروگانگیری و سرقت از خانه هاست. حرف هایش جنبه خودنمایی داشت و به خودش می بالید که در نقش پلیس بازی می کند و با سلاح قلابی مرتکب سرقت و گروگانگیری شده است به طوریکه کسی به آنها مشکوک نشده است.
پس از این تماس و اطلاعاتی که پسر جوان در اختیار پلیس قرار داد، ماموران راهی پاتوق شاهین و همدستانش شدند و آنها را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کردند.
دفترچه اسرار آمیز سارقان مخوف
شاهین سرکرده باند فکرش را نمی کرد که خاطره گویی در جشن تولد کار دستش بدهد و موجب دستگیری اعضای باند شود. گفت و گو با وی را بخوانید.
چند وقت است که باند سرقت و گروگانگیری تشکیل داده ای؟
از اواخر پارسال.
در این مدت، چند مورد سرقت انجام داده اید؟
تعدادش را نمی دانم. چون من حافظه درستی ندارم اما خب دفترچه ای دارم که در آن گزارش سرقت ها را یادداشت می کنم. تمام حساب و کتاب داخل همان دفترچه است که پلیس در پاتوقمان کشف کرد و به این ترتیب مو به مو، اسرار همه سرقت ها فاش شد.
با اعضای باند، چطور آشنا شدی؟
همه ما سابقه دار هستیم اما سابقه من بیشتر است و قدیمی تر هستم. به همین دلیل شدم سرکرده گروه. من و اعضای دیگر باند، زمانی که در زندان بودیم و دوران محکومیتمان را می گذراندیم، تصمیم به سرقت گرفتیم. تخصص همه ما، سرقت منزل است اما می خواستیم این بار کمی متفاوت تر عمل کنیم. چون شگرد قبلی مان این بود که وارد خانه های چراغ خاموش می شدیم و گاهی ساعت ها طول می کشید تا جای پول و طلاها را پیدا کنیم. اگر خانه، گاوصندوق هم داشت کارمان سخت تر بود چون باید رمز آن را به دست می آوردیم و خب رمز را فقط صاحبخانه می دانست. به خاطر وجود این مشکلات، تصمیم گرفتیم بیشتر فکر کنیم تا نقشه بهتری بکشیم. یک هفته تمام همه ما فکر کردیم تا اینکه به نتیجه رسیدیم در نقش پلیس وارد شویم.
از جزییات نقشه ای که کشیدی، بگو؟
پس از آزادی، تمام تجهیزات پلیس را خریدیم. اینبار حتی به محله های شمال پایتخت هم نرفتیم و به جای آن رفتیم مناطق جنوبی تهران. می دانید چرا؟
چون سارقان بیشتر به خانه های شمال پایتخت برای سرقت می روند، ساکنان جنوب شهر، کمتر موراد امنیتی را رعایت می کنند.
در مرحله بعد اسلحه قلابی از اسباب بازی فروشی خریدم و به سراغ افرادی می رفتیم که فکر می کردیم از نظر مالی بهتر هستند. به آنها می گفتند گزارش شده که اموال مسروقه در خانه هایشان نگه می دارند یا مواد مخدر. نقش مامور آگاهی یا پلیس مواد مخدر را بازی می کردیم و با نشان دادند برگه جعلی حکم بازرسی، وارد خانه های اطراف می شدیم. سپس در خانه خودشان، گروگانشان می گرفتیم و با تهدید اسلحه از آنها می خواستیم جای پول و طلاها و رمز گاوصندوقشان را بگویند.
فقط در پایتخت سرقت هایتان را انجام می دادید؟
نه. در استان البرز هم با همین شیوه سرقت می کردیم. ماشین ها را هم در خیابان سرقت می کردیم. یکی از بچه های گروه، تخصصش سرقت پژو پراید است. وظیفه سرقت ماشین ها با او بود.
با اموال سرقتی چه می کردید؟
دلار ها را در صرافی می فروختیم. طلاها را هم در طلافروشی های مختلف. هرچه پول به دست می آوردیم، بین خودمان تقسیم می کردیم وبه تفریح و خوشگذرانی می پرداختیم اما خب بی فکری من در عالم مستی کار دستمان داد و گرفتار شدیم.
source