به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: ۴۵ سال از سالروز تشکیل نهضت سوادآموزی در ایران گذشت. سازمانی پرخرج و دولتی، با تشکیلاتی نسبتا عریض و طویل که در هفتم دی ماه ۱۳۵۸ به منظور آموزش خواندن و نوشتن به بزرگسالان و نیز کودکانی که به مدرسه دسترسی نداشتند، در فرمانی تاریخی شکل گرفت. سازمانی که در دولت دهم، بارها با برپا کردن سور و سات جشن باسوادی، مدعی شد رسالتش به پایان رسیده، عن قریب است که از سامانه سازمانی و ساختاری کشور حذف شود.
وی در ادامه تاکید کرد: اما حالا کاشف به عمل آمده، بی سوادی در ایران، مثل برنج هندی، ریع کرده و کش آمده اکنون این سازمان، ۱۸ میلیون بی سواد و کم سواد روی دست ما گذاشته و همچنان مدعی است «نهضت ادامه دارد حتی اگر شب و روز…».
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش گفت: چرا باید با واقعی شدن پوشش ۹۸.۵ درصدی کودکان لازم التعلیم در دوره ابتدایی، حتی شکل گیری مدارس یک نفره در روستاهای صعبالعبور در مناطق کم برخوردار کشور، بالا رفتن ضریب نفوذ اینترنت و تلفن همراه در ایران، راه اندازی آموزش های غیر حضوری و مهم تر از همه، اجباری شدن تحصیل تا پایان دوره متوسطه اول در برنامه چهارم توسعه، کماکان ۱۸ میلیون بی سواد و کم سواد روی دست کشور مانده باشد. اگر مقصود از سواد، توصیفی باشد که به تازگی ، یونسکو با عنوان«توانایی ایجاد تغییر به کمک دانسته ها» در تعریف آن آورده است که در آن صورت، شمار بی سوادان در ایران خیلی بیشتر از رقمی است که شما به آن پرداخته شده است.
ابراهیم سحرخیز تاکید کرد: ماندگاری و تداوم سازمانی مثل نهضت سوادآموزی، جز تحمیل خسارت های سنگین بر پیکر بی جان آموزش و پرورش، آورده ای برای آن به ارمغان نداشته است. سهیم شدن در فقر یادگیری میلیون ها دانش آموز ایرانی در مدرسه های عادی دولتی از مسیر ادامه دار شدن چرخه استخدام های بی حساب و کتاب، بگیر تا اتلاف و در اختیار گرفتن بخش قابل ملاحظه ای از داراییهای مالی و کالبدی آموزش و پرورش، به وسط آمدن پای تعارض منافع، ورود ناخواسته و غیر تخصصی به حوزه آموزش های فنی و حرفهای، گعده های اشتغال و کارآفرینی به موازات دیگر دستگاه های حمایتی، همه و همه بخشی از همین خسارت هاست!
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش افزود: عده ای نیز برای توجیه ماندگاری این خسران عظیم و چند لایه، ما را به تجربه آموزش بومیان استرالیایی حواله داده، می خواهند با پوشاندن ردای آموزش بزرگسالان بر قامت آن، بالا دستی ها را به تدوام این هزینه مجاب کنند در حالیکه در کشورهای توسعه یافته، آموزش بزرگسالان به آموزش هایی اطلاق می شود که در نظام غیر رسمی شکل گرفته، سعی دارد با کمک دادن به گسترش دانش، مهارت و توانایی ذینفعان، شرایط را برای تغییر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، شغلی و خانوادگی آنان مهیا سازد!
وی تاکید کرد: وظیفه معاونت آموزش ابتدایی است تا با استفاده از تمامی ظرفیت های موجود از جمله وضع جریمه یا به کار بستن محرومیت های قانونی و اجتماعی برای والدین خاطی، بی تفاوت و سهل انگار، مانع از خلق و تولید بی سواد یا ترویج بی سوادی در ایران شود. انسداد باب بی سوادی در کشور در شرایطی که دولت ماهیانه به بیش از هشتاد میلیون ایرانی با نام یا هویتی آشکار در قالب حساب بانکی مشخص یارانه پرداخت می کند، کار سختی نیست که نیاز به گردشگری روستایی یا شهری با چراغ نهضت سوادآموزی برای تعقیب و گریز بی سوادان باشد.
او در پایان با اشاره به اینکه لازم است از این به بعد تکلیف «کم سواد» در کشور مشخص شود، گفت: اگر قرار است به کم سوادان گیر بدهید، براساس آزمون تیمز و پرلز، قریب به اتفاق دانش آموزان مدارس عادی دولتی، در شمار کم سوادان خواهندبود! آموزش و پرورشی که «هشت آن گرو نهش مانده» چرا باید راضی به پهن کردن چنین بساطی برای خود باشد؟
source