شناسه خبر : 109656
پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه
تاریخ انتشار : 01 بهمن 1403 – 6:41 |
برخی ریشههای گرایش به مصرف سیگار بررسی شد
میزان مصرف سیگار و دیگر اقلام دخانی در ایران باوجود هشدارهای جامعه پزشکی، همچنان روبه افزایش است و بهتناوب گزارشهایی از افزایش مصرف سیگار در میان گروههای سنی مختلف بهویژه نوجوانان منتشر میشود. شاید برای کنترل مصرف لازم باشد در کنار سیاستهایی مانند افزایش قیمت و مالیات آن، بررسیهای روانشناختی و جامعهشناسی انجام شود تا دلیل علاقه به مصرف دخانیات بررسی و ریشهیابی شود.
آمارهای مربوط به مصرف روزانه سیگار نگرانکننده است. میانگین مصرف هر ایرانی به چهار نخ در روز رسیده است و کارشناسان معتقدند، افزایش دسترسی و تبلیغات غیرمستقیم در فضای مجازی و فیلمها و سریالهای نمایش خانگی از مهمترین عوامل گسترش مصرف دخانیات به شمار میرود.
علی سرابی، کارشناس پیشگیری از اعتیاد دراینباره میگوید: «همه تغییرات در دنیا با تغییر در ساختار فرهنگ عمومی کشورها ایجاد میشود. نهادهای متولی فرهنگ که مطابق قانون روسای ستاد مبارزه با استعمال دخانیات هستند هیچ حساسیت و نگرانی نسبت به ساخت فیلمها و سریالهای تلویزیونی ندارند. در همه این برنامهها حداقل یکنفر یا سیگار مصرف میکند یا پاکت سیگار بخشی از جزئیات صحنه آنهاست. یعنی هرچقدر هم نهادهای مردمی یا حتی شهروندان برای کاهش مصرف دخانیات برنامهریزی کنند، همان جوان شب که وارد خانه میشود سریالی را میبیند که سوپراستار آن مشغول روشن کردن سیگار است. متأسفانه در پرطرفدارترین تولیدات شبکه نمایش خانگی که موردتوجه همه خانوادهها قرار میگیرد، وضعیت مصرف دخانیات و ترویج استفاده از سیگار در آنها فاجعهبار است.»
این کارشناس تأکید میکند: «زنجیره مبارزه با دخانیات و فرهنگسازی در این زمینه متصلبههم است؛ نمیتوان یک نقطه را درست کرد و از نقطهای دیگر غافل شد. وقتی دسترسی به دخانیات آسان است نمیتوان انتظار داشت میزان مصرف کاهش یابد. در کنار سیگار هماکنون بازار تشنهای برای تجارت قلیان وجود دارد و تجهیزات و دخانیات مورد مصرف قلیان کاملاً متنوع و در انواع و اقسام در بازار موجود است. این نشان میدهد سودآوری در این بازار وجود دارد و درهای ورود هم برای آنها باز است. خب برای کنترل دقیقاً باید همه این نکتهها را در نظر داشت. وقتی همه این مواد در دسترس است و با هزاران قیمت متفاوت میتوان آن را بهدست آورد چگونه میتوان انتظار داشت که همه برنامههای پیشگیری و مقابله بهخوبی اجرا شود و نتیجه مطلوب داشته باشد. بعد فرض کنید همه این مبادی کنترل شد و به نقطه مطلوب رسید، وقتی صداوسیما هیچ علاقهای به ورود به این حوزه ندارد و برای مقابله با مصرف دخانیات و پیشگیری تلاشی نمیکند، هرچه رشتهای پنبه میشود. چون کافی است جوان در همان تلویزیون هنرپیشه موردعلاقهاش را ببیند که در حال مصرف قلیان یا سیگار است.»
نمایش محصولات دخانی مشمول جریمه میشود
گویا اخیرا طی مکاتبه انجامشده از سوی وزیر بهداشت به دادستانی کل کشور و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، این وزارتخانه ممنوعیت نمایش مصرف دخانیات در شبکه نمایش خانگی و فیلم و سریالهای تولیدی را خواستار شده است، چراکه نمایش محصولات دخانی در شبکه نمایش خانگی سبب افزایش مصرف این محصولات میشود.
بهزاد ولیزاده، رئیس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات وزارت بهداشت با اعلام این خبر میگوید: «این ستاد مصادیق تبلیغات محصولات دخانی را بیان کرده و بر مبنای این مصادیق، نمایش محصولات دخانی به هر نحوی جزء تخلفات مواد ۳ و ۱۰ قانون «جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات» است و نمایش آن به هرشکلی در شبکه نمایش خانگی و تولیدات رسانهای ممنوع است و مشمول جریمه میشود، البته مبالغ جریمه ممنوعیت تبلیغات در ماده ۱۰ قانون برای مجموعه تولید فیلم و سریالهای نمایش خانگی و تلویزیونی بسیار ناچیز است و حکم بازدارندگی ندارد.» این در حالی است که کشورهای پیشرفته بیش از ۴۰، ۵۰ سال است، برنامههای پیشگیرانه را در اولویتهای خود قرار دادهاند و امروز میتوانند تا حدودی از موفقیت آن صحبت کنند و از آمار تأثیرگذاری فرهنگ کاهش مصرف دخانیات در میان خانوادهها و جوانان حرف بزنند. اما در ایران به جرأت میتوان گفت که از برنامههای فراگیر برای کاهش مصرف دخانیات خبری نیست.
موضوعی که علی سرابی آن را تهدیدکننده سلامت عمومی دانسته و میگوید: «برای کاهش مصرف دخانیات، به ترکیبی از اقدامات نظارتی و سیاستهای پیشگیرانه و فرهنگسازانه نیاز است.» این کارشناس با اشاره به اینکه میزان مصرف قلیان امروز تبدیل به فاجعه شده است، بیان میکند: «هماکنون خانوادههایی وجود دارند که همه اعضای آن قلیان مصرف میکنند. کافی است تعطیلات و مناسبتهایی را که خانوادهها در فضای عمومی حضور دارند، بررسی کنید.
تقریباً همه خانوادهها قلیان به همراه دارند و اگر همه اعضای خانواده مصرف نکنند، حداقل یکی از اعضا مصرفکننده آن است. این یعنی برای فرهنگسازی و مبارزه با مصرف قلیان باید سالها تلاش کرد تا کمکم خانوادهها را از این مصیبت جدا کرد. جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات سالهاست نسبت به عوارض و وضعیت مصرف قلیان در کشور فریاد میزند. البته باید در نظر داشت که مصرف سیگار و قلیان هر دو بسیار مخرب هستند و تأثیرات آنها غیرقابلجبران است. مرگ زودرس، سکته قلبی و مغزی، سرطان و انواع بیماریهای ریوی، محصول استعمال این دو ماده دخانی بسیار خطرناک است. اما وقتی از تأثیر قلیان صحبت میشود، یعنی چهار هزار ماده خطرناک موجود در سیگار، در قلیان به ۷۵۰۰ ماده میرسد. سم خالصی که امروز مایه تفریح جوانان و خانوادهها شده، بهزودی و در صورت کنترل نشدن و عدم فرهنگسازی فاجعهای عظیم به بار میآورد.»
قهرمانهای سیگاری!
«شاید برای کنترل مصرف دخانیات لازم است، بررسیهای روانشناختی و جامعهشناسی انجام شود تا دلیل علاقه به مصرف دخانیات بررسی و ریشهیابی شود. یکی از اولین دلایلی که میتوانیم بفهمیم چرا افراد سیگار را شروع میکنند، تصویری از افراد قهرمان یا موفقی است که سیگار میکشند. این تصاویر تا سالهای زیادی یا تا پایان عمر آن فرد درون ذهنش باقی میماند و همیشه لذتی مضاعف در سیگار کشیدن را تجربه میکند. اما این قهرمانها همانطور که مشخص است تنها دلیل شروع یا ادامه دادن سیگار برای افراد نیستند. اما مهم است که بدانیم تصاویری که از قهرمانهای سیگاری در ذهن افراد نقش میبندد تأثیر زیادی درروند تصمیمگیری آنها برای سیگار کشیدن ایفا خواهند کرد.» گوینده این عبارت حامد زرندی، پژوهشگر اقتصاد رفتاری است.
او عنوان میکند: «کافی است که از پنج نفر افراد مؤثر اطراف شما، سه نفر سیگار بکشند. احتمال آنکه شما بالاخره بعد از مدتی ترغیب شوید که سیگار را امتحان کنید بسیار زیاد است. همچنین خانوادههایی که والدین در آن سیگار میکشند، اگر خاطره بسیار بدی از این سیگار کشیدن در ذهن بچههای آن خانواده ثبت نشود، الگو و زمینهچینی مناسبی برای شروع سیگار بچهها در سنهای بالاتر است. این جمله را زیاد شنیدهایم که فرد سیگاری بگوید، به خاطر ژست بینظیر پدربزرگم که همیشه سیگار میکشید، من هم سیگاری شدم. یا شنیدهایم که میگویند آن بوی ادوکلنی که بر روی سیگار سوار میشد و همیشه عموی بزرگ آن بوی فوقالعاده را داشت، سیگار برایم جذابیت داشته است. پس محیط عامل بسیار مهمی در سیگار کشیدن افراد است. این عامل بهاحتمالزیاد از بحث قبلیمان که «قهرمانهایی که سیگار میکشند» بود، تأثیر بیشتری دارد. ازنظر رفتاری، فرد برای آنکه خودش را برخلاف محیط کنونی سازگار کند بسیار دشوار است. یعنی اگر فردی، دوستان و خانواده سیگاری داشته باشد، بسیار سخت است که این الگوی رفتاری شکل گرفتهشده را بتواند تغییر دهد.»
سیگار کشیدن، با خودش پاداش دارد. پاداشی از نوع همنشینی با دوستان، استراحت و آرامش بعد از خوردن غذا، آرامش قبل از شروع امتحان، پیدا کردن ایده برای چالش کار، همراه شدن با لذت بارش باران. سؤال اینجاست که آیا سیگار باعث شده است که این احساسات درون انسان شکل بگیرد؟
زرندی پاسخ میدهد که این احساسات و لذتها برای افرادی که سیگار نمیکشند نیز وجود دارد و اینکه چرا لذت بسیاری از کارها برای سیگاریها به مصرف دخانیات گرهخورده به دلیل محرک، کار تکراری و پاداش است، یعنی چیزی محرک شروع یک رفتار تکراری میشود و بعد از تکرار آن رفتار، مغز پاداش دریافت میکند. بهعنوانمثال، به نوتیفیکیشن پیامرسان یا اینستاگرام خود دقت کنید. زمانی که نوتیفیکیشن دریافت میکنید که پیام جدیدی آمده است، هیجان فهمیدن آنکه آن پیام چیست، بهسرعت باعث میشود که پیام خود را بازکنید.
بعدازآنکه پیام را باز کردید چه پیام خوبی باشد چه نباشد، شما آرام شدهاید. در این مرحله کمی پاداش دریافت میکنید و اگر پیام را دوست داشته باشید، این پاداش شدیدتر میشود. در اینجا محرک، نوتیفیکیشن بوده است، باز کردن پیام کار تکراری بوده است و اینکه پیام خوب باشد میتواند پاداش به مغز شما بدهد. اما نکته اینجاست که شما هر مرتبه پیام خوب دریافت نمیکنید.
پس چرا بازهم با چنین سرعتی به سراغ باز کردن پیام خود میروید؟ دلیلش این است که چون قبلاً دفعاتی وجود داشته است که شما پیام خوب گرفتهاید و پاداش دریافت کردهاید، مغز شما به نوتیفیکیشن پیام شرطی شده است و با دیدن هر نوتیفیکیشن به خودش قول پاداش میدهد.سیگار نیز حکم باز کردن پیام را دارد. یعنی چه؟ یعنی همان کار تکراری است که شما قبلاً چندباری نسبت به آن پاداش گرفتهاید. اکنون اگر سیگار بکشید و حتی لذت زیادی هم نبرید، اما بازهم مغز با دیدن محرکهای مربوط به سیگار به شما قول پاداش بینظیری را میدهد. مثلا وقتی بوی دونات به مشام شما میرسد، مغز به شما قول پاداش لذت ناشی از خوردن دونات را میدهد و به شما میگوید: «آن دونات را بخور و لذت زیاد ببر.» این توصیف برای قول پاداشی که مغز به افراد میدهد، مسئله را روشن میکند. جالب اینجاست که بسیاری از این قولهای مغز دروغ است.»
زرندی تصریح میکند: «سیگاریها هر بار که محرکهای مربوط به سیگار را میبینند، مغزشان قول یک پاداش بینظیر را میدهد. یعنی وقتی دوستی را که با او سیگار میکشند میبینند، مغز به آن فرد قول پاداش خیلی زیاد را میدهد. برای همین است که یک سیگاری که عادت کرده بعد از ناهار سیگار بکشد، اگر سیگار نداشته باشد، بسیار عصبی میشود. پس کسانی که سیگار میکشند، بسیاری محرکهای شرطیسازیشده در مغزشان ایجاد کردهاند که برای هرکدام نیازمند دریافت سیگار هستند که مغزشان پاداش دریافت کند.»
سوگیری خطای اطلاعات در دسترس
«اگر به فردی که سیگار میکشد بگویید سیگار ضرر دارد، در بسیاری از موارد جمله مشابهی با این مضمون میشنوید. «فلانی (که خیلی اوقات دکتر هم هست) در سن ۷۰ سالگی بسیار سرپاست. این فرد هر روز سیگار میکشد و بدنش سالمتر از خیلی از ورزشکارهاست.» معمولاً افراد نمیدانند در پاسخ به این جمله چه چیزی بگویند. این جمله بسیار درست است. آن فرد واقعاً وجود دارد. پس شاید اصلاً این توصیه که سیگار ضرر دارد خودش اشتباه باشد! یا شاید سیگار برای خیلیها ضرر نداشته باشد. اما جواب چیز دیگری است. زرندی دراینباره عنوان میکند: «اینجا خطای اطلاعات در دسترس اتفاق افتاده است. برای آنکه متوجه شوید این خطای مغزی چیست به این مثال توجه کنید. تصور کنید اخیراً اخباری منتشرشده است که هواپیمایی سقوط کرده است. شما نیز خبرها را خواندهاید. از قضا برای جلسه کاری باید به شهر دیگری بروید و برای این کار باید بلیت تهیه کنید. شما احتمالاً ترجیح میدهید با هواپیما سفر نکنید. چرا؟ به دلیل آنکه احساس میکنید هواپیما امن نیست و احتمال سقوط آن وجود دارد. ازنظر ریاضی احتمال سقوط هواپیما تغییری نکرده است. هنوز هم هواپیما امنترین وسیله نقلیه است. اما شما احساسی متفاوت دارید. این احساس به خاطر وجود آخرین اطلاعات در مغز شماست که مرتبط به سقوط هواپیماست. آخرین اطلاعاتی که در مغز وجود دارد باعث میشود نتوانید تصمیم درستی بگیرید. در ارتباط با مثالی که در ابتدای این بخش مطرح شد نیز چنین سوگیریای وجود دارد. وقتی شما بهانه یکنفری را میآورید که سیگار میکشد و سالم است، درواقع دارید به اطلاعات در دسترس خودتان اکتفا میکنید. شما بسیاری از حقایق را نادیده گرفتهاید و فقط بخشی از حقیقت را که مثالی درون ذهن شماست انتخاب میکنید و بر اساس آن تصمیم میگیرید.»
این پژوهشگر اقتصاد رفتاری خاطرنشان میکند: «مغز انسان در هرلحظه در یکی از دو ناحیه اجرایی یا پیشفرض فعالیت میکند. زمانی که مشغول انجام کار هستید نواحی اجرایی فعال هستند و زمانی که کاری نمیکنید یا استراحت میکنید نواحی پیشفرض فعال هستند. فردی که سیگار نمیکشد بر اساس نیازی که دارد خودش میتواند جابهجایی بین این نواحی را بهخوبی انجام دهد. یعنی میتواند از حالت بیکاری به حالت انجام کار برود و کاری را شروع کند.
افرادی که سیگار میکشند و تعدادش زیاد میشود و سیگار تأثیرگذار میشود دیگر برای انجام این کار نمیتوانند همچون انسانهای عادی رفتار کنند. آنها برای آنکه بتوانند کاری اجرایی را شروع کنند، و درواقع قسمت اجرایی مغزشان را فعال کنند نیاز دارند سیگار بکشند. یعنی برای تغییر فعالیت این نواحی مغز نیاز به سیگار پیدا میکنند. احتمالاً این جمله را شنیدهاید، فردی که سیگار میکشد، میگوید: «باید سیگاری بکشم تا مغزم کار کند.» این همان چیزی است که واقعاً در مغز اتفاق میافتد. آن فرد سیگاری دیگر نمیتواند خودش از حالت پیشفرض به حالت اجرایی سوئیچ کند. بلکه برای این کار نیاز دارد از سیگار کمک بگیرد. غیر از بحثهای مربوط به ریه و سرطانهایی که معمولاً گفته میشود، شاید تغییر نحوه عملکردی مغز به خاطر سیگار یکی از مواردی باشد که آگاهسازی مردم نسبت به آن باعث شود از سیگار دوری کنند. چون لذت و پاداشش برای امروز است و ضرر آن برای آینده. چطور میتوانید کسی را راضی کنید برای چیزی که ضرر آن در آینده است، لذت کنونیاش را فدا کند؟»
|
برچسب ها
این مطلب بدون برچسب می باشد.
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=109656
source