سفر ترامپ به غرب آسیا برای اقتصاد و امنیت منطقه نامبارک بود
ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سفری دورهای راهی غرب آسیا با محوریت عربستان، امارات و قطر شد و این سفر را درنهایت به پایان رساند. نگاهی به سخنرانیها و اظهارات رسانهای ترامپ در این سفر نشان میدهد که او پیش از هر چیز سعی دارد تا در کنار کسب منافع اقتصادی، خود را ناجی صلح و پیشرفت کشورها معرفی نماید. او با تحقیرسازی استقلال و متهمسازی برخی کشورهای منطقه و الگوسازی از برخی دیگر سعی دارد تا روابط با آمریکا را زمینهساز پیشرفت معرفی نماید تا درنهایت ملتها را به پذیرش سلطهگری آمریکا و حتی حذف بازیگرانی همچون چین متقاعد سازد.
از تحقیرسازی استقلال تا ناجیسازی از آمریکا
ترامپ در همین راستا بدون اشاره به تفاوتهای جمعیتی، جغرافیایی و… از پیشرفت در کشورهایی همچون عربستان، قطر و امارات سخن گفته و مدعی شده است که برخی دیگر از کشورها جز ویرانی و نابودی دستاوردی نداشتهاند. ترامپ مدعی شده که خواسته او رفاه و پیشرفت برای ملتهای منطقه است. او مدعی رویکرد صلح خواهانه و مذاکره با کشورهای منطقه و بیزاری او از واژه دشمن دائمی شده است.
این ژستهای بهظاهر صلح جویانه و بشردوستانه از سوی ترامپ در حالی مطرح شده که تحلیل ریشهای گفتارهای او هستیشناسی مفهوم صلح و بشریت از منظر ترامپ و در کلان آمریکا را آشکار میسازد.
نخست آنکه وی در حالی ادعای آمادگی برای مذاکره را سر میدهد و سعی دارد تا توپ را در زمین کشورهای منطقه اندازد که از یکسو او با برجستهسازی لزوم سرمایهگذاری کشورها در آمریکا و سرازیر شدن ثروت به این کشور نشان میدهد که مفهوم صلح از منظر او یعنی تسلیم شدن کامل کشورها و تن دادن به غارت ثروتهای آنها به نفع اقتصاد آمریکا چنانکه او هدف اصلی سفر به منطقه را سرمایهگذاری کشورها در این کشور عنوان میکند. از سوی دیگر ترامپ رسما عنوان میکند که پذیرنده هیچ پیشرفت و دستاورد واقعی کشورها نمیباشد و مدل توسعهای او برای سایرین شامل مجموعهای از برجها و مراکز خرید است که درنهایت ثروت را راهی آمریکا و جیب سرمایهداران میکند چنانکه او بار دیگر نابودی تمام زیرساختهای هستهای ایران را خواست مذاکراتیاش عنوان کرده است. به عبارتی دقیقتر ترامپ تسلیم شدن کامل و حذف ظرفیتهای بومی کشورها و تبدیل آنها به مستعمرهای وابسته به آمریکا را برابر با صلح و پیشرفت کشور عنوان میکند. نکته بسیار مهم آنکه ترامپ در حالی مدعی صلح و پیشرفت میشود که رسما سعی دارد تا کشورهای منطقه را گرفتار دوقطبی حامی و مخالف روابط با آمریکا میسازد که نتیجه آن از یکسو درگیری و اغتشاش در داخل کشورها و در کلان تنش و اختلاف میان کشورهای منطقه است. به عبارتی دقیقتر صلح و پیشرفت ادعایی ترامپ هدفی جز بحرانسازی در داخل کشورها و تنشآفرینی در روابط کشورهای منطقه ندارد. جالب آنکه ترامپ در حالی کشورهایی همچون عربستان، قطر و امارات را که در سالهای اخیر به تسلیم آمریکا شدن روی آوردهاند نماد پیشرفت و رفاه معرفی میکند که او هیچ اشارهای به سرنوشت مصر، اردن، لیبی و… که برای صلح و رفاه تسلیم زیادهخواهی آمریکا شده بودند امروز در وضعیت بحرانی به سر میبرند نکرده است. مسیری که سرنوشت تمامی کشورهایی است که در توهم برخوردار شدن از رفاه در سایه دل بستن به وعدههای آمریکا هستند.ترامپ در لوای واژه صلح و رفاه برای سوریه و دیدار با جولانی رسما در حال کلید زدن فاز جدید ناامنی و جنگ در منطقه با محوریت تروریسم آمریکایی بهعنوان ناجی ملتهاست. این طراحی علیه تمامی کشورهای منطقه از عراق، لبنان، ایران، ترکیه و حتی کشورهای ديگر را در برمیگیرد.
ادعاهای دروغین و وقیحانه ترامپ
دوم آنکه ترامپ در سخنان خویش مدعی دستاورد کشورها از سازش با رژیم صهیونیستی و توافق آبراهام شده است. ترامپ در حالی مدعی ناجی صلح بودن برای غزه شده و نسخه سازش را برای صلح و پیشرفت تجویز میکند که او هیچ اشارهای به میلیاردها دلار کمک تسلیحاتی آمریکا به صهیونیستها برای کشتار بیشتر ، سکوت در برابر اشغال فلسطین و لبنان و سوریه و جنایات این رژیم در منطقه نمیکنند. او در سخنانی فریبنده مقاومت را زمینهساز بدبختی ملتهای منطقه معرفی میکند. سخنان ترامپ نشان میدهد که او در لوای واژه صلح به دنبال ایجاد تقابل میان دولتها و ملتهای منطقه با مقاومت است تا در سایش آنها با یکدیگر ، اشغالگری رژیم صهیونیستی تثبیت گردد.
او با جابهجا کردن جای ظالم و مظلوم به دنبال تطهیر و درنهایت تبرئه رژیم صهیونیستی از جنایاتش است. جان کلام آنکه ترامپ میخواهد منطقه را درگیر جنگ میان کشورها در دو قطبی سازش و مقاومت نماید تا تأمین کننده منافع آمریکا و صهیونیستها باشد. سوم آنکه نکته مهم دیگر در مواضع ترامپ اعلام دیدار با جولانی سرکرده تحریرالشام و برداشتن تحریمهای سوریه است. هرچند که در ظاهر این اقدامات برای کمک به مردم سوریه است اما در باطن طرح دیگری برای تطهیر و میدان دادن به تروریسم است درحالیکه ملتهای منطقه را نیز با تصور رسیدن به رفاه و رفع تحریمها راضی به قدرت رسیدن تروریستها و جنایتهای آنها میکنند. تحریرالشام و جولانی گروهی تروریستی هستند که به سوریه مسلط شده امروز در برابر اشغال این کشور توسط رژیم صهیونیستی، آمریکا و ترکیه سکوت کردهاند. غربیها برآنند تا با تقسیم تروریسم به خوب و بد ملتهای منطقه را راضی کنند تا در برابر جنایات تروریستها سکوت کرده و حتی با آنها برای سرنگونی نظامهای حاکم بر کشورشان به امید لغو تحریمها و رسیدن به منافع اقتصادی و رفاه همراهی کنند. غربیها نمیگویند که این تروریستها دستشان به خون هزاران نفر آغشته است و درنهایت تسلیمسازی کشورشان به غرب و صهیونیستها را اجرا و نابودی و فقر گسترده همچون لابی در انتظار آنهاست. ترامپ در لوای واژه صلح و رفاه برای سوریه و دیدار با جولانی رسما در حال کلید زدن فاز جدید ناامنی و جنگ در منطقه با محوریت تروریسم آمریکایی بهعنوان ناجی ملتهاست. این طراحی علیه تمامی کشورهای منطقه از عراق، لبنان، ایران، ترکیه و حتی کشورهای ديگر را در بر میگیرد.
بیگانگی آمریکا با صلح و ثبات
چهارم آنکه ترامپ در حالی مدعی صلحجویی در منطقه شده و ادعا دارد که متحدان غرب آمریکا با صلحطلبی و دخالت نکردن در منطقه توانستهاند به آبادسازی بیابانها بپردازند که اولا او نمیگوید اگر این کشورها و شخص ترامپ واقعا صلحطلب هستند چگونه است که قرارداد ۱۴۲ میلیارد دلاری تسلیحات با عربستان امضا و به دنبال تکرار آن در قطر و امارات است؟ این رقابت تسلیحاتی قطعا تهدیدی برای امنیت منطقه و زمینهساز نزاعهای جدید در میان کشورها خواهد بود درحالیکه منافع اقتصادی را نیز در خریدهای تسلیحاتی خرج کرده و عملا رفاه عمومی به حاشیه رانده میشود. بهعبارتیدیگر میتوان گفت که سخنان ترامپ در عربستان نشان میدهد که او نه به دنبال صلح و تعامل و رفاه ملتهای منطقه بلکه او در حال طراحی و اختلافافکنی، اغتشاشها و ناامنی و جنگهای جدید در منطقه است درحالیکه در ظاهر ادعای صلح و رفاه سر میدهد. در این شرایط به نظر میرسد که همگرایی میان کشورهای منطقه در برابر این فتنهانگیزی ترامپ امری ضروری است.
source