مرمت آثار تاریخی به شیوه غیر اصولی میتواند به از بین رفتن اصالت آنها منجر شود
نقش و نگار کاشیهای فیروزهای و لاجوردی، رواقها، گنبدها و شکلهای هندسی زیبای مقرنسها در بناهای تاریخی، سالهاست هر بازدیدکنندهای را مدهوش معماری ایرانی میکنند؛ جلوههایی از هنر که در گوشه و کنار کشور بهمرور به میراث تاریخی پیوسته و چند دهه است که با توجه جهانی به آنها، ارزشی چند برابر پیدا کردهاند. اما این روزها انتشار اخبار و تصاویر مرمت غیراصولی بناها، دوستداران این آثار را به شدت نگران کرده است.
بناهای تاریخی همواره بهطور فزایندهای با خطر تخریب و از دست دادن هویت تاریخیشان مواجهاند و صاحب نظران تاکید میکنند که چنین کار سترگی تنها از عهده کسانی برمیآید که علاوه بر مهارت فنی، دانش تاریخی نیز دارند. ضمن اینکه پژوهش پیشنیاز فرآیند مرمت است. بهرغم این ضرورتها از مجموع سخنان و انتقادهای کارشناسان میراث فرهنگی و مرمت چنین برمیآید که بسیاری مواقع، مرمت آثار تاریخی به پیمانکارانی سپرده میشود که دانش و تخصص کافی ندارند!
در همین راستا ذاتالله نیکزاد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و کارشناس مرمت در گفتوگو با ایسنا، درباره معضلاتی که این روزها گریبانگیر مرمت بناهای تاریخی شده، چنین گفته است، «در اقدامات اجرایی مرمت نباید اصالت بنا از بین رود و حتی مرمت نباید به سمت نوسازی پیش رود. اصالت، یک معیار مهم و پایهای برای سنجش مرمت اصولی بناهاست و با دورهها و حیات تاریخی بناها سر و کار دارد. این روزها با بناهای تاریخیایی روبه رو میشویم که در مرمت به اصالت تاریخی آنها اهمیت داده نشده است، مثلا در شمال ایران (مازندران) بسیاری از بناهای تاریخی به جای مرمت از نو ساخته شدهاند.»
به روایت این کارشناس، امروز دست گروههای مرمتی برای مرمت یک بنا بسیار باز است، در حالیکه یک مرمتگر باید با دست بسته، بنا را مرمت کند؛ یعنی باید درک کند که هر کدام از مصالح و مواد بنا و جزئیات آن تکرار ناشدنی هستند و تا حد امکان نباید تغییر کنند. این در حالی است که خیلی راحت با دست باز بسیاری از دیوارهها، آجرها، خشتها و … برداشته و با عناصر و مصالح جدید جایگزین میشوند. یک اصل مهم در مرمت وجود دارد که اگر به درستی درک و رعایت شود، هیچ آسیبی به بنای تاریخی نمیرسد، آن هم این است که مرمت باید با کمترین مداخله و بیشترین اثرگذاری انجام شود، با این حال مرمت در ایران در یک چرخه معیوب گرفتار شده است. در حال حاضر نظام فنی اجرایی مختص بناهای تاریخی در ایران نداریم و این مسئلهساز است. چند دهه پیشتر در این ارتباط معضل جدی در مرمت ایران وجود نداشت، از دهه چهل «ایزوئو» به ایران آمد و یک سری پروژههای مرمتی را اجرا کرد و سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی بر اساس توان فنی که آن زمان وجود داشت و با شناخت و مهارت افرادی که در حوزه مرمت فعال بودند، مرمت بناهای تاریخی را بر اساس اصولی که مدون شده بود، انجام میدادند و تا اوایل دهه هشتاد چنین رویهای جریان داشت. البته باید مرمتهای آن زمان هم نقد شوند تا معایب آنها هم مشخص شود و دیگر تکرار نشود. اما تا یک جایی این روند میتوانست ادامه یابد و از زمانیکه پروژههای مرمتی گسترش یافت و با افزایش پروژههای عمرانی و خطرآفرینی در پیرامون بناهای تاریخی رو به افزایش رفت، دیگر نمیشد مرمت را مانند گذشته پیش برد. پروژههای مرمتی به پیمانکاران سپرده شد و بعدها بخش خصوصی نیز در این زمینه فعال شد. در این شرایط، مرمت بناهای تاریخی در ایران نیاز به نظام فنی اجرایی ویژهای دارد، در حالیکه از نظام فنی اجرایی پروژههای عمرانی برای مرمت آثار تاریخی استفاده میشود. این نظام برای بناهای جدید و نوساز است و نه بناهای قدیمی و تاریخی که پیچیده و چند بعدیاند.
مروری بر مرمتهای بحث برانگیز
با مروری بر اخبار رسانهها در مورد مرمتهای غیراصولی، به مسجد پامنار میرسیم که در اثر مرمت با گچ بهطور کامل هویت تاریخیاش را از دست داد و انتقاد شدید کنشگران میراث فرهنگی را در پی داشت. اداره کل میراث فرهنگی استان سمنان در اطلاعیهای اعلام کرد که مرمت مناره مسجد در سال ۱۳۹۹ انجام شده و ماهیت اصلی آن «گچی» بوده است. اداره کل میراث فرهنگی استان سمنان همچنین مدعی شد که نمای بیرونی مناره مسجد «به شکل نامتعارف و ناهمگون» با سیمان ساخته شده بود و «اصالت و هویت تاریخی» نداشت.
پیش از آن هم، تصویری مربوط به مرمت غیراصولی دیواره غربی سازههای آبی شوشتر با دیوارکشی سیمانی خبرساز شده بود. خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل از امین مهدویکیا، مدیر پایگاه جهانی شوشتر، نوشت که جداره سیمانی موقت است و پس از اتمام استحکامبخشی، یک لایه نانو همچون جدارههای سنگی پیرامون روی سطح دیواره بتنی تثبیتشده پاشیده میشود.
رئیس پایگاه جهانی شوشتر در توجیه دیوارکشی سیمانی سازههای آبی شوشتر نیز گفت که این دیوار به حرکت درآمده بود و در حال رانش بود و هر لحظه امکان ریزش آن وجود داشت.
سازههای آبی شوشتر و منار مسجد سنگسر تنها بناهای تاریخی نیستند که به نام مرمت به از دست دادن اصالت تاریخی نزدیک شدهاند. مرمت بخشهایی از امامزاده سلیمان البرز، مسجد شاه ورامین و مسجد امام اصفهان هم خبرساز شده است.
طبق گزارش رسانهها، پیشتر در پی مرمت غیراصولی، بخشی از بنای تاریخی امامزاده سلیمان البرز هم تخریب شد. در مورد مرمت مسجد جامع ورامین نیز علیرغم اختصاص اعتباری بالغ بر ۶۰۰ میلیون تومان حرف و حدیثهای فراوانی مطرح شد، چراکه بلافاصله پس از مرمت، رطوبت سراسر مسجد را فرا گرفت و باران به همهجای این بنا نفوذ کرد. روی دیوار ۸۰۰ ساله، شوره بهوضوح دیده میشد، خشتها و آجرها لق شده بودند و بهراحتی از بدنه جدا میشدند. بندکشی بین آجرهای تاریخی نیز به شکلی ناشیانه و با سیمان انجام شده بود.
مرمت یا رفع تکلیف؟
مرمت مسجد امام اصفهان نیز در کانون انتقاد فعالان فرهنگی قرار گرفته است. تیرماه ۱۴۰۱، پس از پایان پروژه و باز کردن داربستهای روی گنبد مسجد امام، علاقهمندان آثار تاریخی با صحنههایی مواجه شدند که خوشایند نبود. در تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر شد، اعوجاج و فرورفتگی بخشی از کمان گنبد و نیز جابهجایی نقش کاشیها و تفاوت رنگ و انحنا و ناهمواریها دوستداران این اثر تاریخی را متحیر کرد. طوری که برخی از مرمتگران و کارشناسان پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی، عنوان کردند، این گونه اقدامات را میتوان یک نوع مرمت بد دانست؛ مرمتی که با کمترین امکانات، بدون پشتوانه فنی و بدون تهیه طرح مرمت، صرفا اقدامی شتابزده و برای رفع تکلیف بوده است. این رویه به یک معضل در مرمت بناهای تاریخی تبدیل شده است. تا زمانی که مطالعات و طرح مرمت با در نظر گرفتن تمامی ویژگیهای اثر، ارزشها و اصالت آن انجام نشود، هرگونه مداخله در آثار تاریخی فرجامی جز تخریب نخواهد داشت.
مهدی پیرحیاتی، مرمتگر برجسته و استاد دانشگاه، با تایید عبارت فوق به خبرگزاری ایلنا گفته است: «زمانی که شناخت کافی از یک اثر تاریخی وجود نداشته باشد، مداخلاتی که در آن انجام میشود، نیز قطعا فاقد پایه و اساس علمی و فنی خواهد بود. این مسئله میتواند یک آسیب جدی برای اثر تاریخی محسوب شود. بدتر از آن، مداخله در بنا بدون اتکا به شواهد تاریخی و بدون تهیه طرح مرمت و مطالعات فنی است. تا زمانی که شناخت کاملی از یک اثر نداشته باشیم، هرگونه مداخله میتواند به اصالت و یکپارچگی آن آسیب جدی وارد کند.»
این استاد دانشگاه با صراحت تاکید کرده است: «وقتی با یک مرمت غیر اصولی، ساختار بنا را تغییر میدهید، در واقع مرتکب جعل تاریخی شدهاید. اقدامی که نهتنها هیچ پشتوانه علمی و فنی ندارد، بلکه وضعیت اثر را از آنچه بود، وخیمتر میکند.»
مرمت بنای تاریخی در تعریف علمی، به هرگونه مداخله فیزیکی با رعایت اصول وحفظِ هویت اولیه، حفظِ کارایی فرم و محتوا و بازگرداندن بنا، تاحد امکان به شرایط فرم و محتوای اولیه گفته میشود. از این رو،
مسعود اسماعیللو، معمار و متخصص مرمت آثار تاریخی، به رسانهها گفته است که هیچ طرح و پروژه حفاظتی یا مرمتی را نمیتوان برای عبور از تخریب و فرسودگی به بهینهسازی، کارآمدی و باززنده سازی به شکل مناسب اجرا کرد، مگر اینکه ابتدا مطالعه دقیقِ هویتِ فیزیکی بنا و بافتِ اقلیمی و محیطی آن مشخص شده باشد و طرح اجرایی آن در دست باشد و بهطور مشخص بودجهای بسنده برای اجرایی کردنِ آن در نظرگرفته شده باشد.
با انتشار تصاویر مرمتهای اخیر، یکی از سوالاتی که به ذهن متبادر میشود این است که آیا این کار به دست افراد صاحب صلاحیت سپرده میشود و آیا دانش مرمت آثار تاریخی در ایران وجود دارد؟ مسعود اسماعیللو در پاسخ به این سوال توضیح داده است که دانشِ مرمت، اصولا یک دانش فنی، فیزیک تکنیکی، تجربی و یکی از چهار شاخهِ اصلیِ معماری «هنرِ باززنده سازی» است. این هنر بهطور تاریخی در خون مردم ایران بوده و هست، اما در صد سال اخیر بیشتر استادانی که دانش خود را سینه به سینه به دست آورده و منتقل میکردند، از دست دادهایم و متاسفانه مکتبِ مرمت در ایران ضربههای هولناکی خورده است و فقط با سرمایهگذاری و ایجاد دانشگاههای مستقل مرمت و باززنده سازیشاید در دراز مدت بتوانیم این خلا دردناک را تا حدی پر کنیم.
مطابق نقطه نظر اسماعیللو، اگرمدیریتی دانش محور با سیستم اداری پویا و کارآمد و قوانین حقوقی پایدار وجود میداشت، امکان بهینهسازی علم مرمتِ و باززنده سازی و تربیت استادان آن فراهم میشد، اما در سایه سوءمدیریتها و اقدامات ناکارآمد، حتی وقتی پروژهای مرمتی پس از سالها رونمایی میشود، نتیجه کار چنان است که کارشناسان از آن با عنوان «آشفتگی و تخریب هویت اثر تاریخی» یاد میکنند؛ آنهم در مورد بناهایی که یا به ثبت جهانی رسیدهاند یا از نظر معماری و تاریخی منحصر به فرد هستند.
مناقصههای معیوب: کیفیت قربانی قیمت
«در تئوریهای مرمت، تأکید اصلی بر «شناخت جامع اثر تاریخی» پیش از هرگونه مداخله است. این شناخت باید محدوده و روش مرمت را مشخص کند. اما در فرآیند مناقصهها و واگذاری پروژهها به پیمانکاران، این اصل بنیادین نادیده گرفته میشود.» این عبارت چکیدهای از مقالهای به قلم «الاهه نجفی» است که در رسانهها منتشر شده. به روایت نگارنده، نتایج این بیتوجهی را میتوان به وضوح مشاهده کرد: بناهایی که با مصالح نامناسب مانند گچ و سیمان پوشانده میشوند و هویت اصلی خود را از دست میدهند، یا پروژههایی که پس از سالها به جای مرمت، منجر به تغییرات غیراصولی و تحریف اثر میشوند. باید توجه داشت که در گذشته با امکانات محدودتر، مرمتهایی اصولیتر و با حفظ اصالت اثر انجام میشد، اما امروز با وجود پیشرفتهای تکنولوژیک، شاهد افت کیفیت در مرمت آثار تاریخی هستیم.
مجدالدین رحیمی، کارشناس ارشد مرمت بناهای تاریخی در گفتوگو با ایسنا هشدار داده است: سودجویان و فرصتطلبان به حوزه مرمت بناهای تاریخی رخنه کردهاند… این سوداگران به بافتهای تاریخی آسیب زیادی وارد میکنند و با سودجویی تمام دنبال کسب درآمدهای نامشروع هستند.
داود اسدالله وَش، مرمتگر بناهای تاریخی هم در گفتوگو با ایسنا گفته است: وقتی مرمت آثار تاریخی به رقابت بر سر کمترین رقم مناقصهها ختم میشود، نتیجه چیزی جز تخریب تدریجی هویت معماری ایران نخواهد بود. در سالهای اخیر، متاسفانه ماموریت صندوق احیا دچار انحراف شده است. فعالیتهایی مانند فرش و صنایعدستی به آن الحاق شده و در مواردی، اوراق دولتی بهجای پرداخت دستمزد به شرکتهای مرمتی داده شده است. همچنین قراردادهایی با رقمهای بسیار پایین بسته شده است که با واقعیتهای میدانی همخوانی ندارد. برای نمونه، در یکی از مناقصهها، هزینه طراحی مرمت یک بنای تاریخی حدود یک میلیارد تومان برآورد شده بود، عددی منطقی از نگاه متخصصانی با سابقه چندین دهه فعالیت در این حوزه. اما نهایتاً یک تیم دو یا سه نفره با پیشنهاد ۱۰۰ میلیون تومان، برنده مناقصه شد. طبیعی است که چنین تیمی نمیتواند با این بودجه، تمام مراحل ضروری مانند مستندسازی، آسیبشناسی، طراحی، گزارشنویسی و جلسات تخصصی را بهدرستی انجام دهد. این شیوه برگزاری مناقصهها، بهطور مستقیم بر کیفیت مرمت تاثیر منفی گذاشته است.
این کارشناس به درستی به سه بحران اساسی در نظام مرمت ایران اشاره میکند: اولاً حاکمیت معیار قیمت بر کیفیت در مناقصهها که منجر به واگذاری پروژهها به پیمانکاران کمتجربه با پیشنهادهای غیرواقعی میشود. دوم: انحراف مأموریت صندوق احیا از اهداف اصلی با الحاق فعالیتهای غیرمرتبط و پرداختهای غیرنقدی که توان مالی پروژهها را تضعیف میکند. و سرانجام فقدان تناسب بین بودجه و الزامات فنی که باعث حذف مراحل حیاتی مانند مستندسازی و آسیبشناسی میشود. این موارد نهتنها کیفیت مرمت را تخریب میکند، بلکه بهصورت سیستماتیک هویت معماری ایران را به مخاطره میاندازد. راهحل این معضل، بازنگری اساسی در شیوههای واگذاری، تعیین حداقلهای قیمتی واقعنگرانه و نظارت تخصصی مستمر بر اجراست.
در این زمینه از مشارکت شهروندان در مرمت آثار تاریخی نباید غافل ماند. این مشارکت میتواند شامل فعالیتهای داوطلبانه، تأمین مالی جمعی، آگاهیرسانی عمومی و همکاری با متخصصان مرمت باشد. شهروندان با حضور فعال در پروژههای مرمت، نهتنها به حفاظت از هویت تاریخی و فرهنگی جامعه کمک میکنند، بلکه حس تعلق و مسئولیتپذیری نسبت به میراث مشترک را تقویت میکنند. همچنین، مشارکت آنها میتواند با جلب توجه نهادهای دولتی و خصوصی، منابع مالی و فنی بیشتری را برای مرمت فراهم کند و از تخریب یا فراموشی آثار تاریخی جلوگیری نماید.
source