Wp Header Logo 775.png


محمدرضا پارسا کارگردان و منتقد سینما طی یادداشتی در تابناک نوشت: نرگس آبیار به‌عنوان کارگردان که پیشتر آثاری ساخته، تصمیم می‌گیرد یک رمان را در قالب نسخه اقتباسی بسازد. اقتباس از چه اثری؟ یک اثر ضد استعماری و ضد انگلیسی درباره سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم و قحطی بزرگ در کشور که ازقضا آن را هم یک خانم نویسنده نوشته است؛ سیمین دانشور که خود شاهد اتفاقات بوده و توانسته آن‌ها را واقع گرایانه بنویسد که کتابش به چند زبان ترجمه شود. او در این کتاب به تبع همسرش جلال آل احمد، صراحت و رک گویی را هم وارد ماجرا کرده است. 

قاعدتا باید مسئولان از این‌اثر استقبالی و مردم را به دیدنش تشویق کنند. سریال آماده و نمایش و سپس متوقف می‌شود. دستاویز پخش سریال چیزهایی است که خانم کارگردان آن‌ها را به عمد در سریالش گذاشته تا از همان ابتدا خون مخاطبش را به جوش بیاورد و متنفرش کند از استعمارگران و انگلیسی ها. 

مهمانی لوکسی که در آن افسران انگلیسی مجاز بودند هر زنی را حتی اگر متاهل باشد انتخاب کنند. دست او را بگیرند و با او برقصند. تحقیر ایرانی‌ها در همان جشن آنقدر بالا می‌گیرد که یک خبرنگار ایرلندی در حالت مستی از دوست ایرانی‌اش می‌خواهد به خارجی‌ها اجازه ندهند دار و ندار مردم را غارت کنند و حتی نان خوردن برایشان نگدارند. 

همین‌موارد که قرار بود دستاویز تحریک حس تنفر مردم از استعمارگران و زنده کردن حس استعمارستیزی باشند، عامل توقیفش شدند. پلتفرم نماوا هم فیلتر شد. 

عجیب است که در همین زمان سریالی در پلتفرمی دیگر نمایش داده می‌شود که دوره شاه را گل و بلبل‌تر از شبکه‌های سلطنت‌طلب نشان می‌دهد. ساترا هم هرچه کرد، نتوانست واکنش اجرایی داشته باشد و خط و خشی به آن‌سریال نیفتاد. 

سریالهای دیگری هم بوده که گویی فلان شبکه ضد انقلاب اسپانسرشان بوده و بی‌هیچ مشکلی مجوز پخش گرفته‌اند. پخش هم شده‌اند و کسی نتوانسته بگوید بالای چشمشان ابرو است. 

حالا باید اندیشید مشکل «سووشون» کجا بوده است؟ موضوعش؟ منبع اقتباس؟ نویسنده‌اش؟ کارگردان سازنده و اقتباس‌کننده؟ استانداردها و چارچوب‌های دوگانه ما؟ یا هیچ‌کدام؟

source

morqehaq.ir

توسط morqehaq.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *