
آیا تا به حال، چه در دوران کودکی و چه حالا، خودتان را در حال کندن تارهای مویتان دیدهاید، بیآنکه دلیلش را بدانید؟ اگر پاسختان مثبت است، ممکن است دچار اختلالی بهنام تریکوتیلومانیا شده باشید؛ یک اختلال سلامت روان که با کندن مو همراه است. اما تریکوتیلومانیا دقیقاً چیست؟ چرا بهوجود میآید؟ و آیا راهی برای مدیریت یا درمان آن وجود دارد؟ برای پاسخ به این پرسشها، «ماهرا دسای» روانشناس بالینی توضیحاتی را ارائه داده است.
به گزارش انتخاب و به نقل از انلی مای هلث؛ تریکوتیلومانیا یا همان اختلال کندن مو، یک اختلال نسبتاً ناشناختهی سلامت روان است که میلیونها نفر را در سراسر جهان درگیر کرده است. دکتر دسای توضیح میدهد که این اختلال با یک میل شدید، غیرقابلمقاومت و تکرارشونده برای کندن مو از نواحی مختلف بدن مانند پوست سر، ابروها، مژهها یا دیگر نواحی شناخته میشود.
طبق اطلاعات منتشرشده توسط StatPearls Publishing، تریکوتیلومانیا اغلب در دوران نوجوانی آغاز میشود و ممکن است تا ۳/۵٪ از افراد را در طول عمرشان تحتتأثیر قرار دهد. گرچه بسیاری از نوجوانان معیارهای کامل تشخیصی این اختلال (طبق DSM-5) را ندارند، اما همچنان علائم مرتبطی را تجربه میکنند.
تحقیقات نشان میدهند که این اختلال در زنان بسیار شایعتر از مردان است، با نسبتی حدود ۹ به ۱. البته احتمال میرود آمار واقعی بسیار بیشتر باشد، چرا که بسیاری از مبتلایان به دلیل شرم و انگ اجتماعی، مشکل خود را گزارش نمیکنند.
دسای تأکید میکند که تریکوتیلومانیا فقط یک عادت بد نیست، بلکه یک اختلال شناختهشده است که میتواند به ریزش شدید مو منجر شود. افراد مبتلا معمولاً قبل از کندن مو دچار تنش میشوند و پس از آن، احساس آرامش یا حتی لذت را تجربه میکنند.
چرا برخی افراد میل به کندن مو دارند؟
دلیل واحدی برای ابتلا به تریکوتیلومانیا وجود ندارد، بلکه مجموعهای از عوامل در آن نقش دارند. دسای میگوید: «ما معتقدیم ژنتیک میتواند نقش داشته باشد، چون این اختلال در میان اعضای خانواده رایج است و به نظر میرسد نوعی استعداد ژنتیکی در کار باشد.»
او میافزاید: «برخی پژوهشها به تفاوتهایی در ساختار یا شیمی مغز مبتلایان اشاره دارند. همچنین، تغییرات هورمونی—بهویژه در دورانهای حساس مانند بلوغ—میتوانند از عوامل مؤثر باشند. از منظر روانشناسی رفتاری نیز، عمل کندن مو میتواند بهعنوان یک رفتار تقویتشونده تثبیت شود.»
بهگفتهی او، این رفتار ممکن است نوعی مکانیسم ناآگاهانه برای کنار آمدن با احساسات ناراحتکننده یا تحریک حسی خودتنظیمگر باشد که به مرور در فرد شکل میگیرد و تثبیت میشود.
آیا این رفتار ناشی از استرس یا اضطراب است؟
دسای توضیح میدهد که میان کندن مو و استرس، ارتباطی قوی وجود دارد. در واقع، بخش بزرگی از افراد مبتلا به تریکوتیلومانیا گزارش میدهند که کندن مو در دورههای اوج هیجانی یا استرس شدید آغاز میشود یا شدت میگیرد.
مطالعهای که در سال ۲۰۱۷ در نشریه Comprehensive Psychiatry منتشر شد، ۱۶۵ فرد بزرگسال مبتلا به تریکوتیلومانیا را بررسی کرد تا تأثیر اختلالات اضطرابی همزمان بر علائم و عملکرد کلی آنها را بسنجد. نتایج نشان داد افرادی که همزمان با تریکوتیلومانیا دچار اختلالات اضطرابی (مثل اضطراب اجتماعی یا اضطراب فراگیر) بودند، علائم شدیدتری داشتند و در آزمونهای کنترل تکانه عملکرد ضعیفتری نشان دادند.
گزینههای درمانی برای تریکوتیلومانیا
دسای میگوید مؤثرترین روشهای درمان، مداخلات رفتاری هستند، بهویژه «آموزش وارونهسازی عادت» یا Habit Reversal Training (HRT). این روش سه مرحلهی کلیدی دارد:
1. آموزش آگاهی برای شناسایی محرکها
2. آموزش پاسخ جایگزین برای جایگزینی عمل کندن مو با یک فعالیت بیخطر ناسازگار (مانند مشتکردن دست، فشار دادن توپ استرس یا مشغولکردن دستها به کاری دیگر)
3. کنترل محرک برای تغییر محیط و کاهش عوامل تحریککننده (مثل حذف موچین، پوشاندن آینه یا استفاده از دستکش)
علاوه بر این، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) نیز میتواند به افراد کمک کند که بدون واکنش به میل درونی، با آن کنار بیایند. این روش در چارچوب درمان شناختی رفتاری (CBT) عمل میکند.
در بسیاری از موارد، داروهای ضدافسردگی مانند SSRIs نیز تجویز میشوند. البته این داروها درمان مستقیم تریکوتیلومانیا نیستند، اما در کنترل اختلالات همراه مانند اضطراب یا افسردگی که میتوانند شدت میل به کندن مو را افزایش دهند، مؤثرند.
فراتر از درمانهای بالینی، داشتن شبکهی حمایتی قوی و پایش شخصی مداوم، برای درمان جامع ضروری هستند.
اطرافیان چگونه میتوانند کمک کنند؟
همهچیز از آگاهی و آموزش آغاز میشود. ابتدا باید با این اختلال آشنا شد—این نکته را درک کرد که تریکوتیلومانیا یک انتخاب آگاهانه یا عادت بد نیست که فرد بتواند «بهسادگی» آن را کنار بگذارد.
دسای میگوید: «جملاتی مانند “فقط نکن” یا “خودتو کنترل کن” نهتنها کمکی نمیکنند، بلکه باعث افزایش شرم و انزوا میشوند.»
او توصیه میکند فضایی امن ایجاد کنید تا فرد مبتلا بدون ترس از قضاوت، دربارهی مشکلش صحبت کند. کمک عملی نیز میتواند مفید باشد؛ مثلاً تهیهی ابزارهای حسی مانند توپ استرس، کمک به شناسایی محرکها، یا اجرای راهبردهای مقابلهای مؤثر.
صبر و مهربانی کلید موفقیت است؛ فرایند بهبودی، خطی و یکنواخت نیست. پیروزیهای کوچک را جشن بگیرید و در زمان لغزشها، درک و حمایت نشان دهید. همچنین فرد را به دریافت کمک حرفهای تشویق کنید.
و از همه مهمتر، مراقب خودتان هم باشید، چرا که حمایت از فردی با اختلال روانی میتواند چالشبرانگیز باشد.
source