اثر جنگ بر سرمایه گذاری
جنگ نظامی علاوه بر تخریب زیرساخت های کشور و در نتیجه آن تأخیر در رشد و توسعه اقتصادی، باعث تعلل در سرمایه گذاری های زیربنایی و بلندمدت می شود که اثر آن در زمانی طولانی تر، به شکل فقیرتر شدن جامعه بروز خواهد نمود. علت این موضوع، به نوع و ماهیت متغیر سرمایه گذاری بر می گردد.
اهمیت سرمایه گذاری
سرمایه گذاری از مهمترین، موثرترین و در عین حال، حساس ترین مولفه های اقتصادی است. این مولفه برای اقتصاد مهم است چون سهم بالایی از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد. در ایران، سهم این مولفه طی دهه های اخیر بطور میانگین حدود 25 درصد بوده است. یعنی یک چهارم تولید ناخالص داخلی به شکل سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی به شکل ایجاد ساختمان و تجهیز ماشین آلات جدید هزینه می شود. همچنین، سرمایه گذاری متغیری موثر در رشد اقتصادی است. چون با تحریک سرمایه گذاری، زیرساخت های اقتصادی، درآمد و اشتغال تحریک شده و با ایجاد ظرفیت های جدید اقتصادی، زمینه رشد فعلی و آتی اقتصاد فراهم می گردد. از سوی دیگر، تحریک سرمایه گذاری با درگیر کردن بدنه اجتماعی جامعه در تولید و فعالیت، امید و تلاش را در جامعه افزایش می دهد.
نقطه ضعف اصلی متغیر سرمایه گذاری در حساسیت بیش از حد آن به شرایط محیطی و بین المللی است. در واقع، سرمایه گذاری در بین سایر متغیرهای کلان اقتصادی، بی ثبات ترین متغیر است. علت بی ثباتی آن هم این است که سرمایه گذاران (بطور خاص کسانی که در غیر بازارهای مالی سرمایه گذاری می کنند و موضوع این بحث هستند)، به دوره های بلندمدت یعنی افق های ده ها ساله یا بیشتر می اندیشند. به همین دلیل، با حساسیت بیشتری به رفتار متغیرهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی توجه دارند و تحرکات آنها را در جریان تصمیمات خود در نظر می گیرند. از این رو، بجز در موارد کاملا مطمئن، اقدام به سرمایه گذاری نخواهند کرد. لذا در شرایطی که نا اطمینانی در اقتصاد وجود داشته باشد، یا عملا اقدام به سرمایه گذاری نمی کنند یا وارد سرمایه گذاری کوتاه مدت مثل بازارهای مالی یا بازار دارایی هایی مثل طلا و سکه می شوند که نتیجه آن بی ثباتی بیشتر در اقتصاد خواهد بود. در هر دو مورد، یعنی چه از سرمایه گذاری منصرف شوند و چه وارد بازار دارایی ها شوند، ظرفیت های اقتصادی بلندمدت آسیب خواهند دید و موتور اصلی تحرک اقتصادی و ایجاد اشتغال، خاموش یا کم رمق خواهد گردید.
سوءاستفاده دشمن از نقطه ضعف سرمایه گذاری
باید توجه داشت که دشمنان بطور کامل به اهمیت و حساسیت سرمایه گذاری، بخصوص در کشورهای در حال توسعه، واقفند. از سوی دیگر، آنها بارها بصراحت اعلام کرده اند که با تحریم های اقتصادی بدنبال ایجاد یا تعمیق شکاف بین حاکمیت و مردم هستند. به همین دلیل، رفتار سرمایه گذاران و سرمایه گذاری را با حساسیت بالایی رصد کرده و تلاش می کنند با اثرگذاری بر این رفتار و کاهش سرمایه گذاری، فضا را برای عملیات های نظامی یا امنیتی آماده نمایند. در همین راستا، بطور مداوم نگرانی هایی را در راستای انحراف اذهان و افکار عمومی به جامعه پمپاژ می کنند تا امنیت اقتصادی جامعه را کاهش دهند. این نگرانی ها عمدتا بصورت انتشار گسترده اخبار غلط یا نیمه درست، تولید شایعات یا حتی تهدیدات نظامی، امنیتی یا اقتصادی و مانند آن، به جامعه تزریق می شوند. طی چند ماه گذشته نیز همین اقدامات در دستور کار آنها بوده که مواردی از آنها به شرح زیر مورد اشاره قرار می گیرند؛
اول، اولتیماتوم برای حمله مجدد نظامی. درست پس از آتش بس 12 روزه، هم آمریکایی ها و هم مقامات رژیم صهیونیستی مهلت هایی را برای توافق ایران و آمریکا تعیین کردند تا کماکان اقتصاد را بلاتکلیف نگه دارند. نکته این است که در شرایط بلاتکلیفی و ناامنی اقتصاد، میزان سرمایه گذاری بشدت کاهش، به تبع آن نرخ بیکاری افزایش و درآمد ملی و سرانه کاهش خواهد یافت.
دوم، افزایش تحریم ها. آمریکایی ها پس از جنگ 12 روزه نیز بدون وقفه، تحریم های جدیدی را علیه مردم ایران اعمال کردند. همچنین اروپایی ها نیز در سیاستی همسو با آمریکا و اسرائیل، موضوع مکانیزم ماشه و بازگشت تحریم های سازمان ملل را مطرح کردند و با طرح مکرر آن در رسانه ها، ابعاد آن را بشدت گسترده کردند. نهایتا هم نامه اعمال مکانیزم ماشه را به شورای امنیت ارسال کردند و در آن هم مهلت یک ماهه تعیین کردند تا کماکان اهداف خود را تعقیب نمایند.
سوم، تهدیدات نظامی. علاوه بر تهدیدات صریح برخی مقامات رژیم صهیونیستی علیه برخی مسولان کشور، نخست وزیر سفاک رژیم صهیونیستی، صراحتا و تنها چند روز پس از آتش بس 12 روزه، مهلت 60 روزه ای برای ایران تعیین کرد تا با آمریکا مذاکره کند.
چهارم، ایجاد نگرانی از طریق نهادهای بین المللی. آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز با ادعاهای واهی و شل کن، سفت کن های بی منطق، مدام پرونده هسته ای ایران را در دستور کار قرار می دهد، آن هم در شرایطی که آمریکایی ها ادعا کرده اند که کل زیرساخت های هسته ای ایران نابود شده است.
پنجم، ایجاد نگرانی از طریق فشار بر کشورهای هم سو. برخی کشورهای غربی که متحدان اصلی اسرائیل و آمریکا هستند نیز با اعمال فشار بر کشورهای متحد ایران، تلاش دارند این ذهنیت را در جامعه القا نمایند که مسیرهای متعدد در حال مسدود شدن هستند و لذا امیدی به گشایش اقتصادی نیست. این کار، علاوه بر معطلی سرمایه گذاری، باعث گسترش یأس و ناامیدی در جامعه خواهد شد.
ششم، اقدامات رسانه ای. با پررنگ کردن حوادث و وقایع طبیعی (مثل آتش سوزی یا تصادفات و …) در رسانه هایی که امپراتوری آنها را در اختیار دارند و انتساب آنها به عوامل خود، تلاش دارند مدام سایه شوم ترس و جنگ را در جامعه زنده نگه دارند.
هفتم، اقدامات تروریستی و خرابکاری. از طریق گروه های تروریستی نیابتی خود مانند تجزیه طلب ها، سلطنت طلبها و جیش العدل، بطور مداوم اقدام به ترور و کشتار و هراس افکنی در جامعه می کنند.
موارد فوق که بخش های مهمی از اقدامات دشمنان برای ملتهب نگه داشتن فضای عمومی جامعه و اقتصاد است، تنها با هدف ناامنی اقتصادی با ایجاد رکود در اقتصاد و کاهش رفاه اجتماعی انجام می گیرد. هدف نهایی آنها این است که با تضعیف اقتصاد و ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت، فضا را برای آشوب های داخلی، حملات نظامی و امنیتی و تغییر حکومت و یا تجزیه ایران فراهم نمایند.
جمع بندی و پیشنهاد
اگرچه نتیجه حملات غیرنظامی دشمنان، تنها محدود به سرمایه گذاری نیست و متغیرهای دیگری مانند مصرف نیز تحت تأثیر شدید قرار می گیرند ولی می توان گفت که مهم ترین و موثرترین اثر اقدامات دشمن پس از جنگ 12 روزه بر سرمایه گذاری خواهد بود. در این شرایط و برای خنثی یا کم اثر کردن اقدامات دشمنان باید سیاست های اصلی زیر را در دستور کار قرار داد؛
اول، با اقدامات امنیتی و نظامی، اقتدار نیروهای مسلح، امنیتی و اطلاعاتی را به رخ کشید تا احساس امنیت بیشتری به جامعه تزریق گردد.
دوم، مانع از ورود اقتصاد به چرخه رکود و تورم متوالی شد. برای این کار باید تدابیر فوری اتخاذ نمود. بررسی مشکلات واقعی بنگاه های موجود و اتخاذ تدابیر لازم برای هر بنگاه مشکل دار متناسب با مشکل آن، از ضروری ترین کارها است که اثر آن نیز فوری و سریع خواهد بود. باید توجه داشت که در وضعیت فعلی کشور و با توجه به محدودیت منابع، این امکان وجود دارد که بنگاه هایی تمارض کنند. به همین دلیل، باید درخواست آنها را با دقت بررسی نمود. بدیهی است که حل مشکل بنگاهی که با افزایش موجودی انبار کالای ساخته شده (تقاضا) مواجه است با بنگاهی که مشکل محدودیت عوامل تولید (آب، برق، نیروی کار، مواد اولیه،..) دارد با بنگاهی که مشکل مدیریت دارد و همه آنها با بنگاهی که مشکل مالکیت (ارث و وروثه) دارد، نیازمند راهکارهای متفاوتی است. لذا باید از اعمال نسخه واحد برای همه پرهیز کرد.
سوم، برای انحراف افکار عمومی از شایعات و اخبار پررنگ شده توسط معاندان و بسیج امکانات و افکار در راستای توسعه کشور، می توان چند طرح کلان اقتصادی ملی و استانی (مانند ساخت مسکن بصورت انبوه) را طراحی نموده و آن را بسرعت وارد فاز اجرایی کرد. هر چه در طرح های پیشنهادی، امکان بکارگیری قشر بیشتری از جامعه وجود داشته و انتفاع آن عمومی تر باشد، اثرگذاری آن بیشتر است و می توانند روح سرمایه گذاری و مشارکت را بهتر افزایش دهد.
چهارم، برخورد با مفسدان اقتصادی و رانت خواران و همزمان نظارت بهتر بر جریان ارائه خدمات دولتی و عمومی به مردم. کاهش فساد و برخورد با مفسد می تواند باعث افزایش رضایت اجتماعی گردد و حس مشارکت را بالا ببرد.
پنجم، کمک به معیشت اقشار آسیب پذیر و دارندگان حقوق های ثابت. این گروه از جامعه که امکان تعدیل درآمد با تورم برای آنها فراهم نیست، بیش از دیگران از محل تغییرات قیمت ها صدمه می بینند و باید به این گروه ها بطور خاص توجه نمود.
لینک کوتاه:
https://bazarnews.ir/?p=236942
کپی شد
source