Wp Header Logo 1054.png

آیا اوپک گازی در راه است؟

رویداد۲۴| به گزارش تجارت نیوز، محسن پاکنژاد، وزیر نفت در حاشیه بیست‌وهفتمین نشست وزارتی مجمع کشورهای صادرکننده گاز (جی‌ئی‌سی‌اف) اعلام کرد که پیشنهاد تبدیل این مجمع به «سازمان کشورهای صادرکننده گاز» از سوی ایران مطرح شده و مورد استقبال قرار گرفته است.

پیشنهاد ایران برای ارتقای جایگاه GECF به «سازمان کشورهای صادرکننده گاز» (OGEC) در واقع تلاش برای تثبیت قدرت جمعی و ایجاد سازوکار الزام‌آور در تصمیمات مربوط به سیاست‌گذاری بازار گاز جهانی است. این پیشنهاد ابتدا در نشست دوحه 2024 مطرح شد و سپس در تهران 2025 پیگیری شد؛ حرکتی که می‌تواند بنیان‌های نهادی یک بلوک گازی هم‌سنگ اوپک را خلق کند.

در شکل کنونی، GECF یک مجمع مشورتی است که بیشتر نقش تبادل داده و گفت‌وگو دارد. تصمیمات آن غیرالزامی و بر پایه اجماع است؛ یعنی هر عضو می‌تواند توصیه‌ها را اجرا نکند. این محدودیت باعث شده در بحران‌های شدید بازار، از عرضه اضطراری تا تصمیمات راهبردی، اعضا عمل هماهنگ نداشته باشند. ایران استدلال می‌کند که در غیاب سازوکار الزام‌آور، منافع تولیدکنندگان گاز در برابر نوسانات سیاسی و مالی آسیب‌پذیر است.

اما ارتقای حقوقی به سطح سازمان، به معنی خلق قدرت تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری جمعی است. ساختار OGEC با اساسنامه‌ای الزام‌آور، اعضا را موظف به اجرای تصمیمات اکثریت واجد شرایط می‌کند. این تحول، GECF را از نهادی گفت‌وگومحور به نهادی با کارکرد اجرایی و حقوقی بدل می‌سازد؛ دقیقاً همان مسیری که اوپک در دهه 1960 پیمود تا بازار نفت را از سلطه شرکت‌های آمریکایی خارج کند.
جزئیات حقوقی تغییر از مجمع به سازمان

مجمع (GECF): ساختار مبتنی بر «اجماع نانوشته»؛ تصمیمات صرفاً «توصیه‌ای» هستند و اجرای آن‌ها منوط به اراده ملی هر کشور است و فاقد مکانیسم‌های نظارتی و تنبیهی می‌باشد.

سازمان (OGEC): ساختار مبتنی بر «اساسنامه حقوقی بین‌المللی»؛ ایجاد نهادهای تصمیم‌گیرنده (هیئت‌مدیره یا شورای وزیران) با اختیارات اجرایی در زمینه هماهنگی تولید، امنیت انرژی و برنامه‌ریزی مشترک. همچنین پیش‌بینی سازوکارهای داوری و تنبیه برای اعضایی که از مصوبات تخطی کنند.

ایران معتقد است که در بازار گاز کنونی که تحت تأثیر مداخلات سیاسی قدرت‌های مصرف‌کننده (مانند اروپا) قرار دارد، تنها نهاد حقوقی الزام‌آور می‌تواند نقش حافظ منافع تولیدکنندگان را ایفا کند. این تغییر ماهیت، گاز را از کالایی تابع شرایط ژئوپلیتیکی به کالایی با قدرت تنظیم‌کننده مستقل تبدیل خواهد کرد.

منطق ژئوپلیتیکی ایران؛ گاز به‌مثابه ابزار قدرت
نظم انرژی جهانی پس از بحران اوکراین و تحریم‌های روسیه وارد مرحله‌ای شده که گاز، دیگر «سوخت گذار» نیست، بلکه به «سوخت مبنا» تبدیل می‌شود. این جابه‌جایی درک تهران را شکل داده است؛ ایران و روسیه با مجموعاً بیش از 40 درصد ذخایر گاز جهان، فهمیده‌اند که تداوم رفتار منفعل در قبال بازار جهانی، به معنای واگذاری قدرت به مصرف‌کنندگان است.

ایران بر این باور است که باید گاز را از موقعیت تبعی در سیاست‌های اقلیمی غرب رها کند و آن را در قلب گذار انرژی قرار دهد. این رویکرد صرفاً اقتصادی نیست، بلکه سیاسی است. اگر گاز نقش پایه در امنیت انرژی اروپا و آسیا دارد، پس تولیدکنندگان آن باید نقش پایه در تصمیم‌سازی جهانی داشته باشند.

چنین تحولی، وزن ژئوپلیتیکی گاز را از حوزه فنی به حوزه سیاست بین‌الملل منتقل می‌کند. تهران می‌خواهد با ایجاد سازمانی الزام‌آور، هماهنگی صادرات و سیاست‌گذاری بلندمدت را در چارچوب توافقات چندجانبه دنبال کند. نتیجه آن، شکل‌گیری «بلوک گازی اوراسیا» است؛ محور همکاری ایران، روسیه و قطر با شرکای آسیایی چون چین و هند که می‌تواند تعادل قدرت در بازار انرژی را جابه‌جا کند.

باید تأکید کرد که:
1. مقابله با نفوذ؛ آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) که عمدتاً منعکس‌کننده منافع مصرف‌کنندگان و کشورهای توسعه‌یافته است، سعی در هدایت سیاست‌های انرژی جهان دارد. OGEC به‌عنوان نماینده تولیدکنندگان، نقش متعادل‌کننده و چالش‌گر این سیاست‌ها را ایفا خواهد کرد.

2. مدیریت بازار؛ سازمان جدید می‌کوشد هماهنگی میان تولیدکنندگان را در قالب سیاست‌های صادراتی بلندمدت حفظ کند تا از نوسانات مخرب عرضه یا اختلال در امنیت انرژی جلوگیری شود.

دیپلماسی گازی تهران؛ از تولید تا گفت‌وگوی بازار
محسن پاک‌نژاد، وزیر نفت و رئیس هیئت اجرایی GECF، در نشست دوحه طرح «سازوکار گفت‌وگوی عالی‌رتبه تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان گاز» را معرفی کرد؛ مدلی که عملاً نسخه گازی از «OPEC+» است. این طرح با نام اختصاری GPC‑D (Gas Producers–Consumers Dialogue) سه هدف بنیادین دارد:

1. تبادل پیش‌بینی‌های بلندمدت میان تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان برای مدیریت تقاضا و ظرفیت.

2. ایجاد کمیته‌های فنی مشترک برای تأمین امنیت خطوط لوله، مقابله با بحران‌های کوتاه‌مدت و هماهنگی استانداردهای صادرات.

3. طراحی مدل‌های همکاری بلندمدت برای کنترل نوسانات ناشی از بحران‌ها و تنش‌های ژئوپلیتیک.
اجزای کلیدی GPC‑D

توافقات استراتژیک بلندمدت؛ هدف اصلی، انتقال قراردادهای عرضه گاز از مدل‌های کوتاه‌مدت به قراردادهای 10 تا 20 ساله است که ریسک طرفین را کاهش می‌دهد.
• شفافیت متقابل؛ مصرف‌کنندگان موظف به ارائه پیش‌بینی دقیق تقاضا و تولیدکنندگان متعهد به تضمین ظرفیت عرضه پایدار می‌شوند.

جایگاه منطقه‌ای؛ این سازوکار به طور ویژه به دنبال تقویت بازارهای منطقه‌ای (مانند هاب‌های گازی در آسیای جنوب شرقی و جنوبی) به جای تکیه بر بازارهای اروپایی است.

اقتصاد مقاوم گازی؛ سرمایه‌گذاری در برابر تحریم
تحریم‌های ثانویه غرب، ایران را به طراحی مدل‌های مشارکت اقتصادی جدید واداشته است. راه‌حل پیشنهادی تهران در اجلاس تهران، تشکیل «کارگروه‌های سرمایه‌گذاری مشترک» در پروژه‌های گازی بود؛ اقدامی که می‌تواند سپر مالی در برابر تحریم ایجاد کند.

مدل موسوم به بلوک گازی به این معناست که اگر ایران، روسیه و چین در پروژه‌ای مانند فاز سوم پارس جنوبی سرمایه‌گذاری مشترک انجام دهند، هر دلار سرمایه در قالب مالکیت جمعی سه کشور ثبت می‌شود. در این صورت، تحریم مالی علیه یک کشور عملاً کل پروژه چندملیتی را تهدید می‌کند و هزینه سیاسی تحریم افزایش می‌یابد.

این مدل نه‌تنها ریسک سرمایه را میان اعضا توزیع می‌کند، بلکه به توسعه خطوط لوله فرامنطقه‌ای و پروژه‌های LNG مشترک سرعت می‌بخشد. سرمایه‌گذاری مشترک در صنایع پایین‌دستی (پتروشیمی، پالایش، ذخیره‌سازی) باعث می‌شود وابستگی اعضا به نظام بانکی غرب کاهش یابد و دسترسی به فناوری‌ها از طریق بانک‌های توسعه‌ای منطقه تضمین شود.

در واقع، بلوک گازی مفهومی نو از امنیت انرژی ارائه می‌دهد: امنیتی نه بر پایه ذخایر، بلکه بر پایه درهم‌تنیدگی منافع اقتصادی.

source

morqehaq.ir

توسط morqehaq.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *