۱. چرا “نفت” و نه “طلا و نقره”؟
پاسخ به این پرسش، در درک ماهیت صنعت و تفاوت ابعاد ثروتآفرینی نهفته است. صنعت طلا، علیرغم اهمیت تاریخی و حفظ ارزش، در برابر صنعت نفت و انرژی که کل تمدن و تولید جهانی بر آن استوار است، یک بخش بسیار کوچک محسوب میشود.
تفاوت در مقیاس تریلیونی: کل صنعت طلا و فلزات گرانبها، تنها کسری ناچیز از حجم عظیم و تریلیون دلاری صنعت نفت و انرژی است. به همین دلیل، نفت توانایی ثروتسازی وحشتناکی دارد که سایر کالاها از آن بیبهرهاند.
لوکس بودن انرژی: نفت نه تنها یک کالا، بلکه انرژی دنیاست. مصرف روزانه آن میلیونها بشکه است و تقاضا برای آن هر روز بیشتر میشود. کالایی که جنگهای جهانی بعدی بر سر آن خواهد بود و بدون آن، کل اقتصاد جهانی فرو میریزد، در قیمت ۵۰ دلاری، مفتترین دارایی تاریخ است.
آغاز چرخش بزرگ سرمایه: بزرگترین سرمایهگذاران دنیا، مانند وارن بافت، با فروختن تمامی داراییهای خود در طلا و نقره و انتقال آن به بخش نفت، مهر تأییدی بر پایان فاز سودآوری فلزات و آغاز دوره طلایی انرژی زدند. این جابهجایی سرمایه، یک الزام اقتصادی برای حفظ قدرت خرید است.
۲. منطق اقتصاد چرخهای: فاز خونرسانی و تصمیم “کی”
بازارهای مالی بین دو فاز اصلی نوسان میکنند و سرمایهگذاری موفق، مستلزم درک این جابهجایی است:
پایان فاز تدافعی: چهار سال گذشته، سالهای حاکمیت فاز ترس بود. در این دوره، سرمایهها به سمت طلا و نقره هدایت شدند. این داراییها اکنون در سقف قیمتی خود قرار دارند و بازدهی آتی آنها (نهایتاً ۱۰ تا ۲۰ درصد) به هیچ وجه با ریسکهای تورمی پیشرو متناسب نیست.
انتقال به فاز تهاجمی: اقتصاد جهانی اکنون وارد فاز “خونرسانی” شده است. در این فاز، برای بازسازی، تولید عظیم و توسعه، نیاز مبرم به انرژی (نفت) است. منطق حکم میکند که آنچه در کف است (نفت ۵۰ دلاری)، برای آینده خریداری شود.
اهمیت زمانبندی (چه زمانی): در اقتصاد، مهم نیست که شما چه چیزی را میخرید؛ مهم این است که کی (در چه بستری از زمان) آن را میخرید. سرمایهگذاران بزرگ نه بر اساس قیمت، بلکه بر اساس زمانبندی بازار (که اکنون زمان نفت است)، تصمیم میگیرند.
۳. اسناد پنهان و آشکار: مهندسی قیمت توسط نخبگان
صعود نفت، نتیجه یک هماهنگی دقیق در سطح بالا برای افزایش عمدی قیمت است که دلایل آن هم در اتاقهای فکر سیاسی و هم در تصمیمات حکومتی دیده میشود:
حمایت سیاسی تضمینشده: کمکهای مالی هنگفت غولهای نفتی (نظیر کمک ۱ میلیارد دلاری به ترامپ) یک معامله اقتصادی قدرتمند است. این حمایت مالی، تضمین میکند که قوانین و سیاستهای دولت آتی، بهطور هدفمند برای افزایش تولید نفت (با هدف فروش در قیمتهای بسیار بالا) و تنظیم مالیات به نفع شرکتهای انرژی صورت گیرد.
تأمین مالی ابرپروژهها: پروژههای ۱ تریلیون دلاری عربستان در آمریکا، برای تأمین مالی، نیاز مبرم به نفت گران دارند. این نیاز، فشار ژئوپلیتیکی را برای ایجاد تنشها در مناطق حساس (ونزوئلا، خاورمیانه) افزایش میدهد تا عرضه محدود شده و قیمت نفت صعود کند.
استراتژی چین در پاندول اقتصادی: چین، با خرید نفت ارزان از قراردادهای بلندمدت (مثل نفت ۲۵ دلاری از ایران) و همزمان خرید طلای فروختهشده توسط کشورهای نفتی، هم پشتوانه طلای خود را تقویت میکند و هم کالاهای تولیدی خود را با حاشیه سود بالا در بازار نفت گران میفروشد. چین خود یکی از بازیگران اصلی در پشت پرده صعود نفت است.
۴. سیگنالهای داخلی: فرمان حکومتی برای خروج از داراییهای سنتی
تصمیمات اخیر در سطح عالی کشور، قویترین سیگنال داخلی برای چرخش به سمت انرژی است:
فرمان سرمایهگذاری در نفت: فرمان مقامات عالی مبنی بر فروش هتلها و مراکز تحت نظارت ستاد اجرایی فرمان امام و سرمایهگذاری کل درآمد حاصله در صنعت نفت و انرژی، نشان میدهد که نخبگان داخلی نیز کاملاً به صعود افسارگسیخته نفت ایمان دارند. این یک نقشه راه برای کسب ثروت از طریق بخش انرژی است.
قیمتگذاری بنزین، پیشبینی ۲۰۰ دلاری: اقدام دولت به افزایش قیمت بنزین و برنامهریزی برای تداخل قیمت هر ۶ ماه یکبار، عملاً پیشبینی میکند که قیمت نفت به قدری سریع افزایش خواهد یافت که نمیتوان با تأخیرهای چندساله آن را کنترل کرد. این تصمیم، نشاندهنده تارگتهای ۲۰۰ دلاری و بالاتر در چشمانداز داخلی است.
افزایش قدرت خرید، هدف اصلی: سرمایهگذاری در طلا و نقره، تنها شما را همپای تورم نگه میدارد. اما سود ۱۰ تا ۲۰ برابری نفت خام، قدرت خرید شما را به میزانی افزایش میدهد که بتوانید از تورم پیشی گرفته و ثروت حقیقی خلق کنید.
۵. مزایای ساختاری: نفت امنتر و پرسودتر از طلا
نفت خام در قالب ابزارهای معاملاتی جهانی، از لحاظ امنیت و بازدهی، دارای برتریهای ساختاری است:
امنیت جهانی در برابر ریسک داخلی: خرید نفت از طریق بروکرهای بینالمللی، سرمایه شما را در یک سیستم جهانی امن قرار میدهد و آن را از ریسکهای سیستماتیک داخلی (مانند احتمال فروپاشی سیستم بانکی در صورت حملات سایبری که قبلا نمونه آن را دیدید ) مصون میدارد.
قانون سود مرکب و افزایش بشکهها: تنها نفت این قابلیت را دارد که از سود محققنشده، بشکههای بیشتری خریداری کنید. این مکانیسم باعث میشود که سرمایه اولیه شما (مثلاً ۲۰ بشکه) با صعود قیمت، بهصورت تصاعدی افزایش یابد و به ۶۰ تا ۱۰۰ بشکه برسد. این پروجکشن، بازدهی نهایی را به شکل خیرهکنندهای بالا میبرد.
مدیریت ریسک هوشمند: حجمهای معاملاتی باید بهگونهای تنظیم شوند که ریسک سرمایه شما حتی در سناریوی فرضی و غیرممکن نفت منفی ۴۰ دلاری نیز، صفر باشد. این سطح از مدیریت ریسک، نفت را به یکی از امنترین داراییهای بلندمدت تبدیل میکند.
۶. زمانبندی و پتانسیل بازدهی (تارگت ۶۰۰ دلاری)
جهش قریبالوقوع: اولین موج صعودی نفت در اواسط تا اواخر دسامبر آغاز میشود.
جهش اصلی: جهش بزرگ که اصل سرمایه را آزاد میکند، در فوریه و مارس سال آینده خواهد بود و قیمت را به محدوده ۱۵۰ تا ۱۷۰ دلار میرساند.
تارگت نهایی: تارگتهای بلندمدت نفت، فراتر از انتظارات است. در حالی که طلا نهایتاً میتواند به ۵۰۰۰ دلار برسد، تارگت اولیه نفت ۶۰۰ دلار و تارگت نهایی آن بالای ۱۰۰۰ دلار پیشبینی میشود.
و در پایان نفت خام در کف ۵۰ دلاری، یک فرصت تاریخی برای کسب ثروت است. انعطافپذیر باشید و با جریان پولهای بزرگ حرکت کنید تا از بزرگترین سود بازارهای مالی در دههی پیشرو سهمی داشته باشید.
لینک کوتاه:
https://bazarnews.ir/?p=237178
کپی شد
source