حدود ۹۰ سال پیش در روستایی به نام “قاسمآباد” و دِه “بمپور” دختری به نام مهتاب وجودش نه تنها دنیای هنر بلوچ بلکه عالم هنری ایران را روشن نمود. او سال ۱۳۱۳ به دنیا آمد و دستان هنرمندش تا دربار سلطنتی شاه، آثار گرانبهایی را از خود به یادگار گذاشت.
او همان دختر جوان دیروز و معروف سوزندوزیست که حرکات ظریف دستس نقش و طرحهایی چشمنواز بر روی لباسهای فرح پهلوی میانداخت.
در همان کودکی علاقهی زیادی به سوزندوزی داشت و در سن ۱۶ سالگی در این حرفه استاد بزرگی شد و در کارنامهی هنریاش ۶۳ سال کار بیوقفهی هنریاش را ثبت کرد.
جوان بود و هنرمند و هر روز درِ خانهشان را میزدند تا او را عروس خانهشان کنند، اما مهتاب به گفتهی خودش دلش نمیخواست تا طعم عاشقی را نچشیده است تن به ازدواج دهد.
آن روزها هم رسم نبود که دختران برای آینده و همسر خود نظری دهند و تا پای عقد داماد را نمیدیدند!
او از خاطرهی خواستگاریهایش اینچنین تعریف میکند: «هر مادری که به خانهی مان برای خواستگاری میآمد تکه پارچهای در دست میگرفتم و با سوزن مشغول دوختن روی آن میشدم»
شاید ابتدا خانوادههایی که برای پسند کردنش میآمدند گمان میکردند که از خجالتش میخواهد هنرش را به رخ آنها بکشد اما بعدها مادر و پدر مهتاب دریافتند که او اینگونه دلش نمیخواهد ازدواج کند و رهایش میکنند تا زندگیاش را خود مدیریت کند.
از قضا عشق هرگز میهمان قلب او نمیشود و تا آخرین روز عمرش هر آنچه در روح لطیف دخترانهاش داشته است روی پارچهها به نمایش میگذارد تا اینکه آوازهی هنرش به تهران و دربار سلطنتی میرسد.
source