همشهری آنلاین – حوادث: سرهنگ سعید راستی؛ رییس مرکز عملیات سازمان اطلاعات پلیس تهران درباره این عملیات به همشهری گفت: همکارانم چندین گروه از اراذل و اوباش حرفهای را که در مناطق یافتآباد، جیحون، خزانه و بیمارستان لقمان اقدام به درگیری، تخریب و قدرتنمایی کرده بودند، دستگیر کردند.
او افزود: نخستین پرونده درباره درگیری مقابل بیمارستان لقمان است. این درگیری به واسطه بستری شدن یکی از اراذل و اوباش در این بیمارستان رخ داد. چند نفر به دوستان این فرد که در مقابل بیمارستان حضور داشتند، حمله و اقدام به درگیری و تخریب اموال کردند که همگی دستگیر شدند. وی ادامه داد: پرونده بعدی مربوط درگیری اراذل و اوباش با ۳ کارگر هنگام اسبابکشی در خیابان استاد معین بود. در این پرونده سه کارگر در حال استفاده از آسانسور برای جابهجایی اثاثیه بودند که یکی از ساکنان که از اراذل و اوباش است به همراه دوستانش، سه کارگر را با قمه زخمی کردند. این سه کارگر دچار قطع عضو شدند و متهمان هنگام دستگیری به روی پلیس هم قمه کشیدند که هدف گلوله پلیس قرار گرفتند و بازداشت شدند.
سرهنگ راستی گفت: پرونده سوم، مربوط به درگیری در خیابان جیحون است. در این پرونده تعدادی از اراذل و اوباش برای یک شهروند که مقابل واحد صنفی خودش ایستاده بوده مزاحمت ایجاد کرده و پس از درگیری، با قمه گوش او را بریده بودند. دو نفر از متهمان این پرونده هنگام دستگیری هدف گلوله قرار گرفته و در بیمارستان سجاد بستری هستند.
به گفته سرهنگ راستی، امسال تیراندازی پلیس برای دستگیری اراذل و اوباش با افزایش ۱۲۰ درصدی روبهرو بوده، چرا که امنیت مردم خط قرمز پلیس است و ماموران به اوباش اجازه قدرتنمایی نخواهند داد.
گوشبری شهردار محله
یکی از اشرار دستگیر شده پسری ۲۰ ساله است که همه بدنش را خالکوبی کرده و به شهردار محله معروف است. با وجود اینکه لاغر است و سن کمی دارد اما می گوید همه بچه های محل زیر پرچمش هستند و او بر نوچههایش حکمرانی می کند. وی همان شروری است با قمه گوش مرد مغازهداری را در خیابان جیحون بریده بود. گفت وگو با او را بخوانید.
این درگیری از کجا شروع شد؟
من بچه همان محله هستم. برادرم مکانیک است و با یکی از مغازهداران محل، درگیر شده بود. ظاهرا طرف، تابلویی مقابل مغازهاش قرار داده بود و به نوعی سد معبر کرده بود. برادرم به من گفت قصد دارد از مرد مغازهدار زهر چشم بگیرد. همراه او و چند نفر از دوستانش به محل رفتیم و با صاحب مغازه و برادرش درگیر شدیم. من، هم چاقو در دستم بود و هم گاز اشک آور. در جریان درگیری، چاقو را به سمت مرد مغازه دار و برادرش پرتاب میکردم که موجب شد گوش یکی از آنها بریده و ۴ انگشت برادر دیگر قطع شود.
اما ظاهرا افراد دیگری را هم در آنجا زخمی کرده بودی؟
من نزدم. برادرم و دوستانش مردم را زدند. البته تصورشان این بود که آنها از دوستان مرد مغازه دار هستند.
چرا هنگام بازداشت در برابر پلیس مقاومت کردید؟
من نکردم. برادرم و دوستانش بودند. با ماموران درگیر شدند و دو نفرشان گلوله خوردند و در بیمارستان بستری هستند.
چه شد که با این سن و سال کم، تبدیل به شرور خطرناک شدی؟
نمیدانم، شاید رفت و آمد با اوباش باعث این اتفاق شد. اوباش محله ما برای قدرت نمایی، اسم و رسمی برای خودشان دارند.
تو هم برای خودت اسم و رسم داری؟
بچه ها صدایم می زنند «شهردار محله». می دانید چرا؟ چون من حواسم به محل هست و همه میتوانند روی من حساب کنند. به شرطی که نخواهند با من در بیفتند و برایم کری بخوانند. البته الان به غلط کردن افتاده ام. من خام هستم و بی تجربه. اگر آزاد شوم دیگر سمت گنده لاتی نخواهم رفت. به کسی هم آسیب نخواهم رساند. سعی می کنم حتی با خودم قمه، چاقو، شمشیر و گاز اشک آور حمل نکنم و کار دست خودم ندهم.
source