همشهری آنلاین؛ حوادث: ساعت ۵ عصر نوزدهم آذر ماه، گزارش وقوع یک حریق در طبقه همکف ساختمانی در خیابان دماوند به سازمان آتش نشانی اعلام شد و آتش نشانان خودشان را به محل حادثه رساندند. شعله های آتش ازآپارتمانی که در طبقه همکف وجود داشت، زبانه می کشید و آتش نشانان به جدال با شعله های حریق پرداختند. پس از مهار آتش جسد زنی ۴۰ ساله پیدا شد که دچار سوختگی و دودگرفتگی شده بود.
زن ۴۰ ساله مدتی قبل آپارتمان طبقه همکف را اجاره کرده و آنطور که همسایه ها می گفتند، آنجا را پاتوقی برای قمار بازی کرده بود. معمولا افراد زیادی به خانه زن جان باخته رفت و آمد می کردند و به قمار بازی مشغول می شدند. هنوز به درستی مشخص نبود که به چه دلیل حریق رخ داده است اما کارشناسان می گفتند فردی عمدا، آپارتمان را به آتش کشیده است. در این شرایط گزارش این حریق مرگبار به قاضی محسن اختیاری بازپرس جنایی تهران اعلام شد و به دستور وی گروهی از کارآگاهان جنایی تحقیقات خود را برای به دست آوردن جزییات بیشتر از این حادثه را آغاز کردند
رازگشایی
با حضور تیم جنایی و اتنجام تحقیقات، اسرار این حریق مرگبار فاش و مشخص شد که فرد آشنایی عمدا آنجا را به آتش کشیده و زن ۴۰ ساله را به قتل رسانده است. یکی از شاهدان آتش سوزی گفت: من از مدت ها قبل برای قمار بازی به خانه نفیسه زن جان باخته می رفتم. در آنجا همه دور هم جمع می شدند و قمار بازی می کردند اما در آخر این بازی ها، جان نفیسه را گرفت. وی ادامه داد: روز حادثه فردی به نام سامان وارد خانه نفیسه شد تا با او قماربازی کند. آنها بر سر لپ تاپ نفیسه شرط بندی کردند که نفیسه باخت اما زیر بار نرفت که لپ تاپش را به برنده بازی بدهد. همین موضوع موجب شد تا درگیری میان آن دو نفر رخ بدهد. جوان برنده وقتی دید نفیسه زیر بار نمی رود و لپ تاپش را نمی دهد، از خانه بیرون رفت و از موتور سیکلت، بنزین کشید. بعد برگشت و روی وسایل خانه و نفیسه، بنزین پاشید و کبریت را کشید. سپس حریق رخ داد و همه افرادی که داخل خانه بودند، وحشت زده آنجا را ترک کردند. من هم فورا از خانه بیرون رفتم اما منتظر ماندم ببینم وضعیت نفیسه چه می شود تا اینکه شنیدم او فوت شده است.
پایان دو ماه فرار
کارآگاهان جنایی، جست و جوی خود را برای شناسایی مخفیگاه عامل جنایت و دستگیری او آغاز کردند تا اینکه بامداد هشتم بهمن امسال ردپای وی در خانه یکی از اقوامش در پرند به دست آمد و ماموران او را بعد از دو ماه فرار و زندگی پنهانی دستگیر کردند. او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. از سوی دیگر خانواده مقتول در دادسرای جنایی تهران حاضر شدند و برای قاتل درخواست قصاص کردند.
اشتباه مرگبار
متهم به قتل ۴۲ ساله است و می گوید بزرگترین اشتباه زندگیش را مرتکب شده است. گفت و گو با وی را می خوانید.
به خاطر یک لپ تاپ مرتکب جنایت شدی؟
اشتباه کردم. حماقت کردم. فکر نمی کردم نفیسه جانش را از دست بدهد. یکی از ضعف های من این است که وقتی عصبانی می شوم، مهارت کنترل خشم خود را ندارم. دست به کارهای خطرناکی می زنم که برایم گران تمام می شود. یکبار گوشی موبایل خودم را آتش زدم. بار دیگر از روی عصبانیت، تمام شیشه های خانه پدرم را شکستم. اینبار اما کاری کردم که تا آخر عمرم، عذاب وجدانش را هم باید تحمل کنم. هرچند نفیسه هم آن روز خیلی مرا اذیت کرد. بهرحال بازی، قانون خودش را دارد و او می خواست قانون شکنی کند.
آن روز چه اتفاقی افتاد؟
با نفیسه که خودش رئیس قمار خانه بود، بازی کردم. از نفیسه واقعا بعید بود چنین رفتار عجیبی. او خودش قمار خانه را اداره می کرد و چنانچه دعوایی میان بازیکنان رخ می داد، میانجی گری می کرد. هرگز حق کسی را پایمال نمی کرد؛ برنده، برنده بود و بازنده، بازنده. من تا به حال ندیده بودم که مدیریتش، ضعیف باشد اما آن روز با من قانون شکنی کرد. او لپ تاپش را باخت اما انگار طاقت باخت را نداشت. البته لپ تاپش خیلی برایش مهم بود و نمی خواست آن را به کسی بدهد. شاید هم آنقدر مطمئن بود که می برد، بر سر لپ تاپش شرط بست. هرچه بود او باخت و حاضر نمی شد لپ تاپش را بدهد. من هم عصبانی شدم و وقتی دیدم زیر بار نمی رود، به داخل پارکینگ رفتم و از موتورم، بنزین کشیدم. آنقدر عصبانی بودم که بنزین را به سمت نفیسه ریختم. می خواستم او را بترسانم اما از بخت بدم، نفیسه کنار بخاری بود و ناگهان شعله های آتش همه جا را فرا گرفت. حتی دست خودم هم سوخت.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
چند نفر در قمار خانه بودم که با جیغ و فریاد از آنجا فرار کردند. من هم فورا خانه نفیسه را ترک کردم. روز بعد زنگ زدم به یکی از بچه ها که در قمارخانه نفیسه با او آشنا شده بودم. او خبر ناگوار مرگ نفیسه را به من داد و از حال رفتم.
در این مدت کجا بودی؟
در این مدت در خانه یکی از اقوامم بودم. درواقع خودم را زندانی کرده بودم و پایم را بیرون نگذاشتم مبادا پلیس دستگیرم کند اما ماه همیشه پشت ابر نمی ماند و در نهایت پلیس، مخفیگاهم را شناسایی کرد.
چند وقت است قمار می کنی؟
حدود یک سالی می شود. از کودکی علاقه مند به بازی های شرط بندی بودم تا اینکه یک سال قبل از طریق یکی از دوستانم با قمارخانه نفیسه آشنا شدم.
جایی مشغول به کار هستی یا بیکاری؟
کارم آرایشگری است؛ یک آرایشگر حرفه ای هستم اما خب اعتیاد به قمار بازی کار دستم داد و حالا باید پشت میله های زندان، هر شب کابوس طناب دار را ببینم.
source