Wp Header Logo 1323.png

قلدری ترامپ در تجارت بین‌الملل

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ از روزی که دوباره دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به کاخ سفید برگشت، مجددا دنیای اقتصاد و سیاست دچار اختلال شده است. جنگ تعرفه ای ترامپ علیه کشورهای دنیا به‌ویژه چین سبب شد که این قدرت نوظهور اقدام متقابل انجام دهد و در آخرین موضع رسمی، این کشور اعلام کرد «قلدری در تجارت بین الملل تمام شده است. اجازه نخواهیم داد که آمریکا به یک‌جانبه گری اقتصادی ادامه دهد و باید به قوانین اقتصاد جهانی پایبند باشد». 

حدود دو قرن پیش یک جریان تجاری در اروپا و جهان راه افتاد که امروزه از آن به عنوان مرکانتلیسم یاد می شود

چینی ها اعلام کردند که تولیدات این کشور در سراسر آمریکا حضور دارد و حتی کلاه تبلیغاتی ترامپ نیز چینی است. اما سوال این است نتیجه این نبرد تجاری چه خواهد شد و چه آثار سوئی بر اقتصاد ملت ها و انسانها دارد؟ 

 

برای پاسخ بهتر است نگاهی به تاریخچه تجارت بین دولت ها داشته باشیم. حدود دو قرن پیش یک جریان تجاری در اروپا و جهان راه افتاد که امروزه از آن به عنوان مرکانتلیسم یاد می شود. شاید مهمترین مکتب اقتصادی در آن دوران مرکانتلیسم و در قرن هجدهم و نوزدهم به دنبال هژمون تجارت بین الملل بود. 

 

در این مکتب اصل بر این بود که صادرات تقویت و افزایش یابد و در مقابل، واردات به روش های مختلف و به‌ویژه اعمال تعرفه کم شود و در نتیجه میزان طلا و نقره به واسطه  صادرات زیاد در داخل کشور بیشتر و در مقابل، از خروج مسکوکات گران قیمت به خاطر محدود کردن واردات جلوگیری شود و در مجموع میزان ذخایر خزانه انباشت گردد. 

 

حاصل آن قدرت اقتصاد و در ادامه قدرت سیاسی بود. این‌ مکتب در بلندمدت با شکست مواجه شد، به دلیل اینکه با کاهش واردات درآمد کشورهای دیگر(مقابل) افت کرده و عملا این مسئله سبب شد تا واردات آنها که صادرات کشور های مرکانتلیستی (مانند انگلیس) با کاهش مواجه شد و تجارت و رشد اقتصادی کشورها و کل دنیا کاهشی گردید. 

 

این درس بزرگ اقتصادی عاملی شد که اندیشمندان اقتصادی بر ایجاد تجارت متعادل جهانی متمرکز شوند و مقرر گردید که همه از تجارت بین ملت سود ببرند و نهایتا رشد اقتصاد جهانی موجب رفاه همه ملت ها شود. بعد از جنگ جهانی دوم دولت ها توافق کردند تجارت و تعرفه ها به‌نحو عادلانه مدیریت شوند. ابتدا در قالب پیمان نامه گات این هماهنگی بین المللی صورت گرفت و نهایتا در سال ۱۹۹۰ بعد از دور اروگوئه سازمان تجارت جهانی تاسیس شد. 

 

این سازمان عملکرد مناسبی از خود نشان داد، اما در سالهای اخیر قدرت های بزرگ اقتصادی مناسبات تجارت جهانی را نادیده می گیرند. در این میان تحریم های یک‌جانبه آمریکا و تعرفه های نامتعارف ترامپ معادلات اقتصادی را دچار نابسامانی کرده است. این حرکت ها و سیاست های غیر منطقی ترامپ از کجا نشئت می گیرد و چرا ترامپ با دشمن دیرینه خود یعنی روسیه دست دوستی داده تا با تمام توان و قوا به جنگ چین برود؟  

 

در دهه اخیر خودخواهی ترامپ در مسائل بین الملل، اقتصاد جهانی را در معرض تهدید قرار داده است. به نوعی با مرکانتلیسم جدید مواجه هستیم که اقتصاد جهانی به‌ویژه اقتصاد کشورهای با مقیاس کوچک را تهدید می کند. بزرگ شدن اقتصادی کشورهایی همچون آمریکا موجب شده کشورهای دیگر در تجارت جهانی نتوانند عرض اندام کنند و در درازمدت تبدیل به صادرکننده منابع طبیعی و معادن و منابع سوخت فسیلی شوند. این رویه باعث خواهد توسعه متوازن در دنیا از بین برود.  

 

در مجموع به نظر می رسد همانند دهه 70 و 80 میلادی که دنیا تحت الشعاع دوقطبی آمریکا و شوروی و جنگ سرد و سیاسی قرار گرفته بود، در حال حاضر دو قطبی چین و آمریکا اقتصاد بین الملل را تحت تأثیر قرار داده است. 

 

این تنش با حضور ترامپ در کاخ سفید تشدید شده است. جنگ تجاری که از طرف ترامپ شروع شد، پاسخ کوبنده چین را در پی داشت. پکن عنوان کرد، دوره قلدری و هژمونی اقتصاد آمریکا تمام شده و در مقابل، چین تعرفه را افزایش خواهد داد.

جنگ تجاری که از طرف ترامپ شروع شد، پاسخ کوبنده چین را در پی داشت. پکن عنوان کرد، دوره قلدری و هژمونی اقتصاد آمریکا تمام شده است

به‌هرحال قلدری در تجارت بین الملل حتما به اقتصاد کشورها و دنیا لطمه خواهد زد. بنابراین بهتر است سازمان های بین المللی وارد گود شوند و ترمز آمریکا را بکشند. آنچه که می تواند رفاه جهانی را افزایش دهد، این است که همه کشور از کیک جهانی بهره مند شوند تا رفاه جهانی افزایش یابد. حتما افزایش تحریم ها و افزایش تعرفه اتفاق خوبی برای رشد اقتصاد جهانی نیست. 

 

در کنار جنگ های اقتصادی، جنگ های منطقه ای به‌خصوص غرب آسیا  فقر را عمیق کرده و امروزه توزیع درآمد در دنیا نامتوازن تر شده است. بخشی از سلبریتی ها، سرمایه داران، کشورهای متمول و افراد صاحب نفت زندگی فرا رؤیایی دارند و تعداد زیادی از مردم نیز در کمبود و فقر به‌سر می برند. در مجموع جنگ تجاری به نفع بشر نیست و بایستی سازمان ملل متحد با ورود جدی،  به این جنگ نابرابر خاتمه دهد. ادامه این رویه رشد اقتصادی جهانی را با چالش مواجه خواهد کرد. 

source

morqehaq.ir

توسط morqehaq.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *