Wp Header Logo 2233.png

به گزارش همشهری آنلاین، صابر گل‌عنبری-روزنامه‌نگار و تحلیلگر بین‌الملل: تصاویر دردناک از غزه، تکاپوی پدران و جوانانِ گرسنهٔ جویای تکه نانی برای خود، خانواده و کودکانشان را نشان می‌دهد که در کمپ‌های آوارگان یا بر روی منازل ویران شده خود، با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند؛ اما خود از فرط گرسنگی، یکی پس از دیگری بر زمین می‌‎افتند و جان می‌سپارند! این روزهای غزه، هولناک‌تر از هر زمانی است: نوزادان، کودکان و سالخوردگان در قرن بیست و یکم و در برابر دیدگان حیرت‌زده جهانیان، جان می‌دهند؛ چنانکه ظرف این چند روز حدود 120 گرسنه جان خود را از دست داده‌اند.

ناله‌های بی‌رمق کودکانی که جز پوست و استخوان از بدن نحیف آن‌ها نمانده است، هر وجدان بیداری را شرمسار می‌کند! طبق معمول هر وقت بخواهم درباره موضوعی مربوط به یک کشور و سرزمین مطلبی بنویسم، قبل از آن با دوستانی روزنامه‌نگار از آنجا صحبت مختصری می‌کنم تا در حد امکان، تحلیلی نزدیک به واقعیت ارائه دهم؛ بر این منوال، دیروز بعد از دو ماه دوباره با ابو انس (روزنامه‌نگار دوست) ساکن محله شیخ الرضوان غزه از طریق واتساپ تماس گرفتم. اصلاً نای سخن گفتن نداشت! فکر کردم مجروح شده است. سه سال اخیر همواره از هیپوگلیسمی (افت قند خون) رنج می‌برد. گفت: «سه روز است هیچی نخورده‌ایم؛ سرگیجه شدیدی دارم و نمی‌توانم صحبت کنم و پسر و دخترم تا حال چند بار از هوش رفته‌اند». در این لحظه انگار دنیا بر سرم ویران شده است؛ فوراً تماس را قطع کردم تا هم صدای گرفته و گریانم او را اذیت نکند و هم او را بیش از این عذاب ندهم.

سپس پیام دادم و پرسیدم که در نزدیکی شما «تکیه‌ توزیع غذا» وجود ندارد؟! گفت در فاصله حدوداً یک کیلومتری هست؛ اما قادر به رفتن به آنجا نیستم و گفته‌اند دو روز است که چیزی ندارد پخت کند. می‌گوید قرار بود که یکی از دوستان سوپ عدس بیاورد؛ اما هر چه تماس می‌گیرم، تلفنش قطع است و احتمالاً شهید شده است، چون انسان بدقولی نیست. فوراً با دوستی در محله الرمال که در مرکز توزیع غذا فعالیت دارد تماس گرفتم و داستان را برایش تعریف کردم. گفت: «متاسفانه درخواست‌ها از این نوع بسیار زیاد است و غذای عدس در مرکز ما کفاف هزاران نفر در صفوف طولانی را نمی‌دهد». قرار شد دو کاسه سوپ عدس برای ابو انس و خانواده‌اش ارسال شود تا شاید چند صباحی آن‌ها را زنده نگه دارد؛ بعد از آن تلفنش خاموش شد و از حال و روزش خبری نیست. دوست دیگری می‌گفت که برخی حتی به خوردن برگ درخت روی آورده‌اند.

در هفته‌های اخیر، حتی از ارسال قطره‌چکانی مواد غذایی برای بیش از دو میلیون نفر خبری نیست و انبارها هم یکی پس از دیگری خالی شده و اندک مواد غذایی ناچیزی چون عدس در برخی مناطق باقی مانده است که کفاف این جمعیت را نمی‌دهد و خیلی‌ها هم اصلاً به این مراکز دسترسی ندارند. مراکز توزیع غذای شرکت آمریکایی هم به قتلگاه گرسنگان غزه تبدیل شده و تاکنون بنا به برخی گزارش‌ها صدها نفر در صفوف دریافت غذا بر اثر بمباران و تیراندازی نظامیان اسرائیلی، جان خود را از دست داده‌اند. انگار تاریخ استعمار قدیم با همهٔ اشکال و انواع آن کاملا در کالبد و روح اسرائیل حلول کرده و دوباره آن هم در این قرن با کشتار جمعی، ایجاد قحطی و گرسنگی فراگیر، جابجایی جمعیت و پاکسازی نژادی در غزه پدیدار شده است.

غزهِ امروز چهرهٔ واقعی اسرائیلی را به جهانیان می‌شناساند که بر بیدادگری، اشغالگری، کشتار و آواره کردن ملتی دیگر بنا نهاده شده است. اما پرسش این است که چرا اسرائیل با علم به این که گرسنگی دادن دو میلیون نفر، آن را در جهان کاملا بی‌حیثیت و بی‌آبرو ساخته است، باز بر این کار پافشاری دارد؟! اسرائیلی که به پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های نظامی و اطلاعاتی مجهز است و می‌تواند بدون کم‌ترین خسارت به غیرنظامیان، به اهداف خود حمله کند، چرا این چنین بی‌محابا و با سبکی بی‌رحمانه‌تر از پدران استعمارگر خود، جمعیتی دو میلیونی را تحت شدیدترین قحطی و گرسنگی بدون آب و نان و دارو قرار می‌دهد؟! احتمالا گفته شود هدف کوچاندن ساکنان غزه است، اما در کنار آن به نظر می‌رسد که این جنایت بیشتر از سر ضعف و استیصال در باتلاق غزه است. نزدیک به دو سال است که این باریکهٔ کوچک را به مخروبه‌ای غیر قابل سکونت تبدیل کرده؛ تا توانسته کشته و جز کاربست بمب اتم، هر کاری کرده است؛ اما هنوز از اشغال کامل باریکهٔ غزه و ایجاد جایگزینی برای طرف مقابل و به تسلیم واداشتن آن عاجز است؛ نتانیاهو که در منطقه هر جا خواسته حمله کرده و دست به ترور و جنایت زده، اما در باتلاق غزه گرفتار است.

source

morqehaq.ir

توسط morqehaq.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *