Wp Header Logo 503.png

«کودکان در دسترس‌ترین افراد در موضوع خشونت خانگی هستند و معمولا بیشترین اعمال خشونت و کودک آزاری مربوط به کودکان زیر ۶سال است. مقطعی که کودک توان درخواست کمک از افرادی خارج از خانواده را ندارد و در صورت بروز خشونت دستش به جایی نمی‌رسد. عمده کودک آزاری‌ها زمانی برملا می‌شوند که بسیار دیر شده و یا پرونده‌ای برای آن در دستگاه قضائی تشکیل شده و کودک دچار آسیب شده است.»
این عبارت را شهین رضوی، روان‌درمانگر می‌گوید. او معتقد است: «کودک‌آزاری به قدری در رفتارهای روزمره مصداق دارد که حتی تعریف کردن یک داستان‌ تخیلی برای کودکی که قدرت فهم آن را نداشته باشد نیز از مصادیق کودک‌آزاری به شمار می‌رود.»

  واکنش‌های عاطفی نادرست که جامعه به عنوان رفتاری به‌هنجار پذیرفته‌است
این روان‌درمانگر در ادامه عنوان می‌کند: «سازمان بهداشت جهانی، کودک‌آزاری را در انواع مختلف دسته‌بندی می‌کند؛ کودک‌آزاری جسمی، به اقداماتی اطلاق می‌شود که طی آن فشارها و حملات فیزیکی عمدی به کودک وارد شود و درد، بریدگی، داغ، سوختگی، مسمومیت، شکستگی استخوان‌ها یا سایر آسیب‌های جسمی را در پی داشته باشد. نوع شایع دیگری از کودک‌ آزاری که کمتر به آن پرداخته شده است، کودک ‌آزاری عاطفی در نتیجه بی‌توجهی به این طیف سنی است. به عنوان مثال: عدم توجه به بهداشت کودک، بی‌توجهی به پوشش، غذا، آموزش و تربیت کودک، رهاکردن کودک در محیطی بدون نظارت، بی‌توجهی و تأخیر درهنگام بردن و یا ‌آوردن کودک به مدرسه، از موارد کودک‌آزاری عاطفی است. برخی دیگر از ‌آزار‌ها باز می‌گردد به رفتارها و واکنش‌های عاطفی نادرستی که از سوی والدین به عنوان الگوی غلط تکراری درآمده است و متأسفانه جامعه آن را به شکل رفتاری به‌هنجار پذیرفته‌است. رفتارهایی چون تنبیه و محروم‌کردن و بی‌توجهی به بازی و نیازهای روحی کودک، عدم ابراز محبت کلامی و غیرکلامی، در آغوش نگرفتن، نداشتن رابطه صمیمانه و نزدیک، تبعیض رفتاری بین خواهر یا برادر، نوسان رفتاری در والدین که گاهی رفتار خوب دارند، گاهی هم پرخاشگرند که اعتماد کودک به والدینش را سلب می‌کنند.»

 یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌های آزار، غفلت از برآورده کردن نیازهای اولیه کودک
این روان‌درمانگر با تکیه بر مطالعه تجربیات بالینی روانشناسان با مراجعان خود، بیان می‌کند: «این تجارب نشان می‌دهد که یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌های کودک‌آزاری، غفلت از برآورده کردن نیازهای اولیه کودکان است و برخی از مراجعان زن در سنین بزرگسالی، پرده از آزار کودکی‌ خود کنار زده و داستان غم‌انگیز این موضوع را بازگو می‌کنند. البته این تعداد بسیار اندکند که معمولا با کنکاش و مساعدت روانشناسان، گزارش می‌شود. اما به هر روی چنین مسائلی آشکار می‌سازد که اغلب کودک‌آزاری‌های گزارش‌شده از سوی افراد آشنا، دوست، فامیل و اطرافیان فرد بوده است و در بررسی‌های روانشناسانه مشخص شده که در ورای اغلب کودک‌آزاری‌ها، آزار عاطفی و بی‌توجهی از سوی خانواده قرار دارد. عدم توجه مادر و پدر و بی‌توجهی یا عدم ابراز عشق به کودک، بی‌توجهی به نظارت بر کودک و رهاکردن او در محیطی ناامن و یا تنها گذاشتنش در خانه و مکانی دیگر، بستر این اتفاقات غیرقابل جبران را فراهم و آسیب‌های روحی- روانی شدیدی برای کودک، چه در دوران کودکی و بزرگسالی ایجاد می‌کند. بدون تردید ارتباط بین والدین و کودک در رشد عاطفی و هیجانی کودک ضروری است. هر نوع دلبستگی و ارتباط نا امن بین والدین و کودک نقش چشمگیری روی مغز و جسم کودک در درازمدت خواهد گذاشت.» مطابق بررسی‌های این روان‌درمانگر، «کودک‌آزاری در برخی جوامع تعریف مشخصی ندارد چرا که برخی خانواده‌ها روش‌های تربیتی خاص خود را اعمال می‌کنند که در واقع گونه‌ای از کودک‌آزاری محسوب می‌شود. ساده‌ترین روش‌ها از نظر برخی خانواده‌ها، از جمله محروم کردن کودک از کارهایی که دوست دارد و تنبیه بدنی، بی‌توجهی به نیازهای روحی، روانی و اجتماعی کودک، رفتارهای غلط اجتماعی و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی کودکان، در واقع ازمصادیق بارز کودک‌آزاری هستند.»

 عدم مهارت والدین
رضوی تأکید می‌کند: «معمولا والدینی که از افسردگی، اختلال اضطراب، اختلال دو قطبی یا بیماری‌های روانی دیگری رنج می‌برند، ممکن است در مراقبت از خودشان هم مشکل داشته باشند، چه رسد به فرزندان. یک والد دارای اختلال روانی یا آسیب دیده ممکن است احساس انزوا و دوری از خانواده داشته باشد و از فرزندان خود دور باشد، یا سریع عصبانی شود بدون اینکه دلیل آن را بفهمد. معالجه فرد مراقبت کننده به معنای مراقبت بهتر از کودکان است. از سوی دیگر، برخی سرپرستان کودک هرگز مهارت‌های لازم برای تربیت صحیح را یاد نگرفته‌اند. به عنوان مثال، والدین نوجوان ممکن است در مورد میزان مراقبت نوزادان و کودکان کوچک انتظارات غیرواقعی داشته باشند. یا والدینی که خود قربانی کودک آزاری بوده‌اند ممکن است فقط بلد باشند که فرزندان خود را به همان شیوه‌ای که بزرگ شده‌اند تربیت کنند. کلاس‌های آموزشی والدی، گروه درمانی و گروه‌های پشتیبانی مراقبت کننده منابع بسیار خوبی برای یادگیری مهارت‌های والدی بهتر هستند که حتما باید مورد توجه باشند.» 

 پیامد آزار کودک
«آمارها نشان می‌دهد که بیش از ۲۸ درصد کودکانی که در دوران کودکی مورد آزار قرار گرفته‌اند در بزرگسالی مبتلا به استرس پس ازحادثه می‌شوند. عوارض روحی- روانی منجر به بروز استرس پس از حادثه، به دنبال خود زمینه‌ساز افسردگی، اضطراب، افکار خودکشی یا در مواردی منجر به خودکشی، بی‌خوابی، کابوس شبانه، اعتیاد، پرخاشگری و عصیان، اقدام به جرم و جنایت، روحیه انتقام‌جویی، اختلال در خوردن، کاهش اعتماد به نفس و… است.» رحیم فیروزی، پژوهشگر مسائل حوزه کودکان و نوجوانان با بیان این عبارت تصریح می‌کند: «تحقیقات و پژوهش‌هایی که در اقصی نقاط دنیا انجام شده نشان می‌دهد که کودک‌آزاری اثرات ماندگاری در روان و ذهنیت کودک به‌جا می‌گذارد و از مهم‌ترین پیامدهای منفی آسیب دیدن کودک، خدشه‌دار شدن اعتمادبه‌نفس و عزت نفس وی است. همچنین کودک از همه کسانی که در حلقه دوستان و خانواده‌اش قرار می‌گیرند سلب اعتماد می‌کند. زیرا این افراد نه‌تنها نتوانستند امنیت وی را فراهم کنند بلکه به او آسیب هم می‌رسانند. در نتیجه شعاع بی‌اعتمادی کودک روزبه‌روز بیشتر و عمیق‌تر می‌شود. ضمن اینکه خودکارآمدی و خوداثربخشی در این افراد کاهش یافته و در محیط کار راندمان کاری پایینی دارند. طبیعتا عامل اساسی توسعه پایدار، نیروی انسانی است.  وقتی کودکان آزاردیده وارد جامعه و محیط کار می‌شوند نمی‌توان روی آن‌ها به عنوان نیروی انسانی کارا و اثربخش حساب باز کرد، زیرا این افراد آسیب دیده‌اند و نیازمند حمایت هستند و نمی‌توانند عاملی برای پیشبرد برنامه‌های توسعه سازمان و جامعه باشند.»

 فردی که آسیب‌دیده است می‌تواند به فردی آسیب‌رسان تبدیل شود

به باور این پژوهشگر، «مهم‌ترین نکته اینجاست که کودک‌آزاری در یک دور باطل موجب بازتولید خشونت می‌شود. آغاز خشونت در خانواده موجب نهادینه شدن آن در کودک می‌شود. زمانی که او وارد جامعه می‌شود خشونت را به اشکال گوناگون به دیگران منتقل می‌کند. بنابراین با یک گردش خشونت در جامعه مواجه هستیم که اگر نتوانیم مکانیسم‌های جبرانی و مکانیسم‌هایی را که موجب حذف و کاهش و کنترل این آسیب  می‌شود به‌کار گیریم، خشونت فردی تبدیل به خشونت ساختاری برای جامعه می‌شود. پیامد چنین چیزی هم می‌تواند ضرب و جرح‌های خیابانی باشد که بعضا به قتل هم منجر می‌شود. بنابراین فردی که آسیب‌دیده است می‌تواند به فردی آسیب‌رسان تبدیل شود.»

این پژوهشگر خاطرنشان می‌کند: «از دیگر پیامدهای این آسیب می‌تواند افت تحصیلی یا ترک تحصیل دانش‌آموز باشد. این کودکان در بزرگسالی برای التیام روحی و روانی بعضا به مواد مخدر اعتیاد پیدا می‌کنند و در برخی موارد که فشار زیاد و خارج از تحمل فرد باشد دست به خودکشی می‌زنند که هزینه‌های زیادی را به جامعه تحمیل می‌کند. همچنین کودکانی که در کودکی مورد آزار واقع شده‌اند، عموما یا به جنس مخالف خودشان بی‌اعتماد هستند یا به اختلال روانی دچار می‌شوند.»  

 روشنک محمدی‌بیدمشکی نیز در قامت رفتارشناس مسائل اجتماعی تأکید می‌کند: «آسیب‌های واردشده و به‌جامانده از هر یک از انواع کودک‌آزاری مهم‌ترین سال‌های رشد یک انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین، بنابر نتایج پژوهش‌ها، آثار و پیامدهای کودک‌آزاری در سراسر زندگی یک انسان باقی می‌ماند، به طور مثال بزرگسالانی که در کودکی مورد آزار قرار گرفته‌اند بیش از دیگر بزرگسالان در معرض خطر سوءمصرف مواد و ابتلا به اختلالات روانپزشکی مانند افسردگی و اضطراب هستند. با وجود این آسیب به‌جامانده از کودک‌آزاری تنها محدود به کودک ‌آزاردیده و بزرگسالی او نمی‌شود. باید در نظر داشت که در نتیجه این رخداد، نهادهای اجتماعی که فرد آزاردیده تا پایان عمر در آن به فعالیت و تعامل با افراد می‌پردازد نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرند. در نهایت نیروی انسانی آسیب‌دیده، نیازمند دریافت حمایت ویژه از جامعه است که اگر متناسب با نیاز فرد آزاردیده، خدمات درمانی و حمایتی به آن فرد تعلق گیرد، هزینه‌ای صورت گرفته که می‌توانست صرف شکوفایی و پیشرفت همان انسان شود.

البته اگر خدمات درمانی و حمایتی هم برای فرد وجود نداشته باشد یا به میزان نیاز تعلق نگیرد، جامعه در طولانی‌مدت متحمل هزینه‌های گزاف خواهد شد. هزینه‌هایی که عملکرد کمتر از سطح بهینه فرد آسیب‌دیده تا ادامه چرخه کودک‌آزاری و تداوم آسیب‌های مشابه برای فرد، خانواده و جامعه را دربر می‌گیرد. پیشگیری، حمایت و درمان پدیده کودک‌آزاری با گستردگی تنوع آزارگر و اشکال آزار، نیازمند برنامه‌ریزی جامع و همکاری مشترک سازمان‌ها و نهادهای مختلف است.» این رفتارشناس در حوزه مسائل اجتماعی خاطرنشان می‌کند: «امروزه، به واسطه امکان نشر گسترده‌تر و آسان‌تر اخبار در فضای مجازی، عوام و خواص، بیش از پیش نسبت به خشونت‌های خانگی و غیرخانگی نسبت به کودکان سرزمین‌مان آگاه می‌شوند، فرصت آن است که در کنار احساس تأثر ناشی از این مواجهه‌های روزانه با مصادیق انواع کودک‌آزاری، به واکاوی این پدیده و نتایج آن بپردازیم تا با واقعیت تبعات این آسیب‌ها برای فرد و جامعه آشنا شویم. همچنین خلأ قوانینی که می‌توانند با طرح متناسب و ضمانت اجرایی واقع‌بینانه، رویکردی پیشگیرانه نسبت به گسترش این آسیب اتخاذ کنند. از طرفی ارائه برنامه‌های مدون و خدمات مشاوره رایگان برای افزایش آگاهی در سطح جامعه می‌تواند گام‌ مؤثری برای کاهش کودک‌آزاری باشد. همچنانکه می‌توان برنامه‌ای برای آگاه‌سازی خانواده‌ها از انواع دیگر کودک‌آزاری و نوع شایع آن (کودک‌آزاری عاطفی و بی‌توجهی) را تهیه کرد تا سطح این رفتارها به مرور در جامعه رو به کاستی گیرد.»

source

morqehaq.ir

توسط morqehaq.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *