Wp Header Logo 2573.png

بازار؛ گروه بین الملل: به مدت دو قرن، انقلاب‌های فناوری نویدبخش تحول و نوسازی بوده‌اند. ماشین ریسندگی نظام صنفی را در هم شکست، تراکتورها کارگران مزرعه را آواره اما میلیون‌ها نفر دیگر را سیر کردند و رایانه‌ها در حالی که کل صنایع را به وجود می‌آوردند، کار دفتری را از رده خارج کردند. هر موج نوآوری، نگرانی در مورد بیکاری گسترده را برانگیخت، اما هر بار بخش‌های جدیدی، کارگران آواره را جذب می‌کردند.
با این حال هوش مصنوعی متفاوت است. برخلاف دستگاه بافندگی یا تراکتور، هوش مصنوعی نه تنها کار دستی، بلکه کار شناختی را نیز تهدید می‌کند: تهیه قراردادها، تشخیص بیماری‌ها، حتی نوشتن نرم‌افزار. سوالی که سیاست‌گذاران در سال ۲۰۲۵ با آن مواجه هستند، دیگر این نیست که آیا هوش مصنوعی بازارهای کار را تغییر شکل خواهد داد یا خیر، بلکه این است که انسان‌ها پس از تفکر توسط ماشین‌ها، چگونه شغل پیدا خواهند کرد.
سرعت تغییر فوق‌العاده است. اولین حضور چت جی پی تی در سال ۲۰۲۲ با Genie ۳ گوگل در سال ۲۰۲۴ دنبال شد، سیستمی که به ربات‌ها اجازه می‌داد در محیط‌های دنیای واقعی حرکت کنند. چت جی پی تی ۵ که در سال ۲۰۲۵ منتشر شد، مرز استدلال را بیشتر گسترش داد. این فناوری ها ابزارهای خاص نیستند؛ بلکه فناوری‌های همه‌کاره هستند که با سرعتی بی‌سابقه در انقلاب صنعتی جدید رواج می‌یابند. پیش‌بینی‌ها متفاوت است اما همه آنها به یک جهت اشاره دارند: ده‌ها میلیون شغل از بین رفته، صدها میلیون شغل بالقوه خودکار در سراسر جهان ایجاد شده و تعدیل نیرو در ایالات متحده آمریکا در بالاترین حد خود قرار دارد.
نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که تقریباً نیمی از شرکت‌های آمریکایی انتظار دارند به دلیل هوش مصنوعی، تعداد کارکنان خود را کاهش دهند. سازمان بین‌المللی کار تخمین می‌زند که ۱۴ درصد از مشاغل در سطح جهان در معرض خطر بالای خودکار شدن هستند و ۳۲ درصد دیگر احتمالاً دستخوش تحولات اساسی خواهند شد. گلدمن ساکس رقم جابجایی بالقوه را ۳۰۰ میلیون شغل در سراسر جهان اعلام کرده است. این تحول دیگر فرضی نیست بلکه در حال وقوع است.
نوآوری‌های قبلی، کار دستی یا دفتری را جایگزین کردند و در عین حال مرزهای صنعتی جدیدی را گشودند – فولاد، خودرو، فناوری اطلاعات و غیره. در مقابل، هوش مصنوعی خودِ شناخت را خودکار می‌کند. اگر تراکتورها کارگران مزرعه را آزاد کردند تا به کارخانه‌ها نقل مکان کنند، وقتی قراردادها خودشان نوشته می‌شوند یا وقتی نرم‌افزار کد خودش را تعمیر می‌کند، وکلا و کد نویس ها کجا خواهند رفت؟ این بار حتی طبقات حرفه‌ای که مدت‌ها در برابر اتوماسیون مقاوم در نظر گرفته می‌شدند، در معرض خطر هستند.
دولت‌ها در حال تقلا هستند. سنگاپور در حال سرمایه‌گذاری در آموزش مجدد مرتبط با هوش مصنوعی است. اتحادیه اروپا در حال اجرای آزمایشی «گذرنامه‌های مهارتی» است تا به کارگران کمک کند تا در بخش‌های مختلف جابجا شوند. در ایالات متحده، درآمد پایه جهانی – که زمانی یک ایده حاشیه‌ای بود – وارد بحث‌های اصلی شده است. با این حال، این تلاش‌ها مانند وصله‌هایی بر یک پارگی به نظر می‌رسند. مک‌کینزی تخمین می‌زند که هوش مصنوعی می‌تواند تا سال ۲۰۴۰، ۴.۴ تریلیون دلار بهره‌وری سالانه به اقتصاد جهانی اضافه کند، اما این دستاوردها به طور مساوی حاصل نمی‌شوند و جبران عقب‌ماندگی‌ها را نمی‌کنند. اگر هوش مصنوعی به پیشرفت خود ادامه دهد، نه تنها کارمندان و دستیاران حقوقی را جایگزین می‌کند، بلکه رادیولوژیست‌ها، تحلیلگران و حتی معلمان را نیز جایگزین و پایه‌های طبقه متوسط را متزلزل می‌کند.
زمینه ژئوپلیتیکی، فوریت بیشتری به آن می‌بخشد. آموزش سیستم‌های هوش مصنوعی پیشرفته آنقدر منابع‌بر است که تنها چند کشور و شرکت می‌توانند با آن رقابت کنند. رقابت به غول‌های آمریکایی و چینی محدود شده است. سرمایه‌گذاری خصوصی جهانی در هوش مصنوعی در سال ۲۰۲۴ به ۶۷ میلیارد دلار رسید که تقریباً نیمی از آن به آمریکا اختصاص دارد، در حالی که چین متعهد شده است تا سال ۲۰۳۰ بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار در حوزه هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کند.

هفتاد درصد از دانشجویان تحصیلات تکمیلی در رشته‌های مرتبط با هوش مصنوعی در ایالات متحده، متولد خارج از کشور هستند و چین عمیق‌ترین جایگاه را در این حوزه دارد. اتباع چینی حدود ۳۰ درصد از فعالان دارای دکترای هوش مصنوعی در آمریکا را تشکیل می‌دهند. مهاجران چینی هشت شرکت از ۴۸ شرکت مهم هوش مصنوعی ایالات متحده را تأسیس کرده‌اند و نیمی از تیم «ابرهوش» متا، چینی هستند. با این حال، واشنگتن در حال سخت‌تر کردن شرایط قرعه‌کشی H-۱B و سرزنش دانشگاه‌های نخبه به دلیل تکیه بر استعدادهای خارجی است – «تولد عصر یخ». در همان لحظه‌ای که آمریکا بیشترین نیاز را به ذهن‌های جهانی دارد، آنها را از خود دور می‌کند. طنز ماجرا آشکار است: کشوری که از باختن رقابت هوش مصنوعی به چین وحشت دارد، مهندسان و کارآفرینان چینی را که به برتری آن دامن می‌زنند، به حاشیه می‌راند.

اگر هوش مصنوعی به پیشرفت خود ادامه دهد، رادیولوژیست‌ها، تحلیلگران و حتی معلمان را جایگزین خواهد کرد و پایه‌های طبقه متوسط را به لرزه در خواهد آورد

برای بزرگترین شرکت‌های فناوری حتی با میلیاردها دلار هزینه، تعداد محققانی که واقعاً مهم هستند، تنها در حد چند صد نفر است – و در این میان، شاید چند ده نفر باشند که بینش‌هایشان به طور نامتناسبی جهت این حوزه را شکل می‌دهد. اما عدم قطعیت اصلی نه تنها این است که چه کسی مسابقه را رهبری می‌کند – بلکه این است که این مسابقه به کدام سمت می‌رود. ادبیات مربوط به هوش مصنوعی و بهره‌وری همچنان نامشخص است، نه تنها به این دلیل که شواهد کم است، بلکه به این دلیل که ما هنوز نمی‌دانیم خود هوش مصنوعی چه مسیری را طی خواهد کرد. تا زمانی که مسیر روشن نشود، هر ادعای مطمئنی در مورد تأثیر بلندمدت هوش مصنوعی بیشتر گمانه‌زنی است تا علمی.
برخی معتقدند که انسان‌ها به حوزه‌هایی تغییر مکان خواهند داد که اعتماد، همدلی و حضور فیزیکی ضروری هستند – به عنوان مثال مراقبت از سالمندان، مهمان‌نوازی، خدمات اجتماعی و صنایع دستی. برخی دیگر امید خود را به صنایع کاملاً جدیدی مانند زیست‌شناسی مصنوعی یا اکتشافات فضایی بسته‌اند. اما چنین جایگزین‌هایی در حد حدس و گمان هستند و بعید است که ده‌ها میلیون متخصص آواره را با دستمزدهای مشابه جذب کنند. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی هشدار می‌دهد که اتوماسیون مبتنی بر هوش مصنوعی احتمالاً طبقه متوسط را از بین می‌برد و به طور نامتناسبی بر مشاغل با مهارت متوسط که ثبات اجتماعی را حفظ می‌کنند، تأثیر می‌گذارد.
احتمال نگران‌کننده‌تر این است که جوامع، بیکاری ساختاری دائمی را بپذیرند و به جای کار، به توزیع مجدد متکی باشند. این امر سؤالاتی در مورد هویت و کرامت ایجاد می‌کند: آیا جوامع می‌توانند وقتی نقش اجتماعی کار کاهش می‌یابد، متحد بمانند؟ وقتی عمل تفکر – وظیفه‌ای که زمانی گونه ما را تعریف می‌کرد – برون‌سپاری شود، چه اتفاقی برای بشریت می‌افتد؟ این صرفاً یک مشکل اقتصادی نیست، بلکه یک معمای تمدنی است. مردم وقتی شخص دیگری – یا چیز دیگری – به جای آنها فکر می‌کند، چه خواهند کرد؟
ناراحتی عمومی نشان‌دهنده این عدم قطعیت است. نظرسنجی اخیر پیو نشان داد که ۶۲ درصد از آمریکایی‌ها انتظار دارند هوش مصنوعی در ۲۰ سال آینده تأثیر عمده‌ای بر مشاغل داشته باشد، اما تنها ۲۸ درصد معتقدند که فرصت‌های شغلی را بهبود می‌بخشد. به عبارت دیگر اکثر مردم شاهد وقوع اختلال هستند، اما تعداد کمی انتظار دارند از آن بهره‌مند شوند. این اضطراب بی‌مورد نیست – بلکه منعکس‌کننده‌ی مقیاس تغییراتی است که در حال حاضر در حال وقوع است.

هوش مصنوعی در حال حاضر با سرعتی بی‌سابقه از زمان رکود بزرگ، مشاغل را از بین می‌برد

سیاست‌گذاران تازه شروع به دست و پنجه نرم کردن با این موضوع کرده‌اند. توزیع مجدد از طریق درآمد پایه یا مالیات بر درآمد منفی می‌تواند ضربه را کاهش دهد، اما اینکه آیا مالیات‌دهندگان چنین برنامه‌هایی را حفظ خواهند کرد یا خیر، نامشخص است. همکاری انسان و هوش مصنوعی که در آن، ماشین‌ها به جای جایگزینی کارگران، آنها را تقویت می‌کنند، ممکن است فرسایش را کندتر کند اما آن را متوقف نکند. رادیکال‌تر از آن، تعریف مجدد خود «کار» است – گسترش به رسمیت شناختن مراقبت، داوطلبی و فعالیت‌های خلاقانه‌ای که هوش مصنوعی نمی‌تواند به طور کامل آنها را تکرار کند اما این امر مستلزم بازتعریف ارزش اقتصادی و جایگاه اجتماعی است که تعداد کمی از دولت‌ها آماده انجام آن هستند.
هوش مصنوعی در حال حاضر با سرعتی بی‌سابقه از زمان رکود بزرگ، مشاغل را از بین می‌برد. قیاس‌های تاریخی آرامش‌بخش اما گمراه‌کننده هستند: موتور بخار، برق و رایانه‌ها اقتصادها را تغییر شکل دادند اما برتری انسان را در حوزه‌های شناختی حفظ کردند. این بار، ماشین‌ها برای میز کار می‌آیند، نه فقط کف کارخانه. جوامعی که خود را وفق می‌دهند، ممکن است با ایجاد شبکه‌های ایمنی، سرمایه‌گذاری در مکمل بودن انسان و هوش مصنوعی و پرورش صنایع جدید، این گذار را هدایت کنند. جوامعی که شکست می‌خورند، با خطر بیکاری گسترده و ناآرامی‌های سیاسی در مقیاسی که در حافظه زنده دیده نشده است، مواجه می‌شوند. انقلاب هوش مصنوعی ما را با یک سوال واضح‌تر روبرو می‌کند: آیا شأن کار می‌تواند زمانی که ماشین‌ها از ما پیشی می‌گیرند، زنده بماند یا خیر. چالش، دیگر همگام شدن با ماشین‌ها نیست، بلکه تصمیم‌گیری در مورد نوع جامعه‌ای است که می‌خواهیم؛ وقتی آنها ناگزیر از ما پیشی می‌گیرند.

source

morqehaq.ir

توسط morqehaq.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *